سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۲ - اندر معنی بیداری ملوک و سلاطین و حفظ و بخشش ایشان
اندر آن جایگاه بیش نماند
باره را بر نشست و تیز براند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۳ - فی حفظ اسرارالملک و کفایته و کتمانه
پادشاه ار ترا برادر خواند
دان که در قعر دوزخت بنشاند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۷ - حکایت اندر کار نادانی و بیسیاستی پادشاه
او حدیث امین به جای بماند
بشد و صد سوار در صف راند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۸ - فی تقلیدالملک
کس به تدبیر سفله ملک نراند
نامه در نور برق نتوان خواند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۱ - در راستی میان جور و عدل
ملک آلوده مرگ بستاند
ملک پالوده جاودان ماند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاجالوزراء ابیمحمدبن الحسنبن منصور گوید
ملک غزنین بهشت را ماند
تا درو خواجه کار میراند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاجالوزراء ابیمحمدبن الحسنبن منصور گوید
زین صفت پیشکار بنشاند
کار عالم به حکم او راند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
هرکه روزی به دست دل درماند
نسخهٔ دلبری ز رویش خواند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱ - فصل فی بیان سبیلالسعادة والطریق المستقیم
هرکسی از بَد آنچه بتواند
با کسان در جهان همی راند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۸ - فی مثالب المنحولین
نه هرآنکس که یک دو بیت بخواند
ژاژ خایید و دم و ریش بلاند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱۳ - اندر مذمّت برادران گوید
کِه بود غمز بر پدر خواند
مِه بود بر تو خواجگی راند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱۷ - اندر مذمّت دختر گوید
هیچکس را به خود نیاری خواند
گوز بر گنبد ایچ کس نفشاند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۱۸ - فی مذمّة الختن
وان زمانی که سیم نستاند
ای بسا گاو و خر که برراند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۱ - اندر خویش لشکری گوید
گر نداری به خدمتت خواند
ور بداری به عنف بستاند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۹ - حکایت و ضربالمثل
آنکه راز دل و نهان داند
داد من زو به جمله بستاند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۲ - در حق پارسایان گوید
همه بردند کام دولت راند
همه رفتند و نام ازیشان ماند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۰ - التمثّل فیالقناعة و ترک الحاجة
گفت ویحک خدای بتواند
مزد بدهد گناه بستاند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۶ - در طبیبان نادان گوید
به خدا ار شناسد و داند
ور هزارن کتاب برخواند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۵۴ - التمثیل فی احوال المنجّم الجاهل عندالملک العالم
پادشاهی ورا به خدمت خواند
گاه و بیگاه پیش خود بنشاند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب العاشر فی سبب تصنیف الکتاب و بیان کتابة هذا الکتاب رعایة لذوی الالباب » بخش ۱ - در عذر گوید
فلکم پیرِ صادقان داند
خردم پیکِ عاشقان خواند