گنجور

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰

 

رنگ عاشق چو زعفران باشد

هرکه عاشق بود چنان باشد

روی فارغ‌دلان به رنگ بود

رنگ غافل چو ارغوان باشد

قاصد عشق او ز ره چو رسید

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۰ - ایضا در مدح سلطان سنجر

 

گر دل و دست بحر و کان باشد

دل و دست خدایگان باشد

شاه سنجر که کمترین خَدَمَش

در جهان پادشه نشان باشد

پادشاه جهان که فرمانش

[...]

انوری
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

دلبرم تا ز من نهان باشد

جوی خون بر رخم روان باشد

ور نهان باشد او زمن چه عجب

کوچوجانست و جان نهان باشد

یار بی خوی خوش نکو ناید

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » آغاز کتاب

 

غم چو می راحتِ روان باشد

چون رضای تو در میان باشد

حمیدالدین بلخی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳ - معراج پیغمبر اکرم

 

جهت از دیده چون نهان باشد؟

دیدن بی‌جهت چنان باشد

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر

 

هریکی را یکی نشان باشد

او به تنها همه جهان باشد

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

در زمین جرم و استخوان باشد

و آسمانی بر آسمان باشد

نظامی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۵۴ - خاتمت کتاب

 

خسروا بنده را چو ده سالست

کی همی آرزوی آن باشد

کز ندیمان مجلس ار نشود

از مقیمان آستان باشد

بخرش پیش از آنکه بشناسی

[...]

ظهیری سمرقندی
 
 
۱
۲
۳
۴
۶
sunny dark_mode