گنجور

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - فی مدح الشهریار الاعظم جلال الدولة و الدین

 

ای جناب تو چرخ را منهاج

وی رکاب تو عرش را معراج

شاه اعظم جلال دولت و دین

ای فلک را سُم سمند تو تاج

حرم کعبه ی جلال ترا

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - فی الموعظه

 

همه را گُل بدست و ما را خار

همه را بهره گنج و ما را مار

همه در نوش غرق و ما در نیش

همه جا گُل ببار و ما را خار

بار ما شیشه و گریوه بلند

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - فی مدح الصاحب الاعظم جمال الدین احمد

 

ای بصورت چو صد هزار نگار

خجل از صورت تو نقش نگار

در هوای تو آسمان ثابت

در فضای تو اختران سیار

از ارم موقف ترا ساحت

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - فی مدح الصاحب الاعظم عز الدولة و الدین مسعود عز نصره

 

دی سحرگه چو آتش نشاّف

زد زبانه ز شیشه ی شفّاف

کرد سیمرغ آتشین شهپر

آشیان بر فراز قلّه قاف

آهوان فلک بیفکندند

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۲ - فی مذمة الفرس العضدیه

 

افتخار جهان مظفر دین

معدن جود و منبع دانش

حسن بن العضد که از احسان

مصطفی گشت و بنده حسّانش

کوکب زرنگار خور میخیست

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۶ - وله

 

در زبان آوری مکوش که چرخ

سرت اندر سر زبان نکند

رو کرم کن بجای خلق خدای

کز کرم هیچکس زیان نکند

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۷ - ایضاً

 

ایدل امروز آنک در عالم

لاف آزادگی زند بنده ست

از کرم در گذر که در کرمان

از کریمان کریم گوینده ست

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۸ - وله

 

گفت با من یکی ز فیروزان

که چه بودت ز آمدن مقصود

شهر بگذاشتی و بگذشتی

از مقامی که بود معدن جود

و امدی سوی محنت آبادی

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۹ - ایضاً

 

صاحب ما گرش کرم بودی

مثلش اندر زمانه کم بودی

ور نبودی علم ببد نامی

فلکش شقّه علم بودی

ور جهانرا وجود ننهادی

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۶ - ایضاً

 

زغن شکلی که در فصل بهاران

صفیر از بلبل خوشگو بدزدد

اگر ره یابد اندر باغ رضوان

درخت طوبی از مینو بدزدد

وگر بر زلف خوبان دست یابد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

سنبلش برگ ارغوان بگرفت

سبزه اش طرف گلستان بگرفت

بر شکر طوطیش نشیمن کرد

بر قمر زاغش آشیان بگرفت

دور از آن روی بوستان افروز

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

ای قمر تابی از بنا گوشت

شکّر آبی ز چشمه ی نوشت

جادوان مست چشم میگونت

واهوان صید خواب خرگوشت

خسرو آسمان حلقه نمای

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۷۳

 

جانم از غم بلب رسیده ی تست

دلم از دیده خون چکیده ی تست

راستی را قد خمیده ی من

نقشی از ابروی خمیده ی تست

طوطی جانم از پی شکرت

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷

 

هر کرا یار یار می افتد

مقبل و بختیار می افتد

ای بسا دُر که از محیط سرشک

هر دمم در کنار می افتد

عقرب او چو حلقه می گردد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲

 

صبح چون گلشن جمال تو دید

بر عروسان بوستان خندید

نام لعلت چو بر زبان راندم

از لبم آب زندگی بچکید

صبحدم حرز هفت هیکل چرخ

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲

 

جان توجه بروی مهوش کرد

دل تمسّک بزلف دلکش کرد

مهر رویش که آب آتش برد

خاک بر دست آب و آتش کرد

آنک کارم چو طرّه بر هم زد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴

 

باز عزم شراب خواهم کرد

ساز چنگ و رباب خواهم کرد

آتش دل چو آب کارم برد

چاره ی کار آب خواهم کرد

جامه در پیش پیر باده فروش

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶

 

گل نهالی ببوستان آورد

مرغ را باز در فغان آورد

سخنی بلبل از لبش می گفت

غنچه را آب در دهان آورد

نکهت نفحه ی شمامه ی صبح

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۷

 

ماه یا جنتست یا رخسار

شهد یا شکّرست یا گفتار

آهوان صید مردمند و دلم

صید آن آهوان مردمدار

کار ما با ستمگری افتاد

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

ای خوشا وصل یار و فصل یار

نغمه ی بلبل و گل و گلزار

شب و شمع و شراب و ناله ی چنگ

لب ساقی و جام نوشگوار

کاشکی گل نقاب بگشودی

[...]

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۲
۳
۴