فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۸
بزم عشق است سبک پا به میان نگذاری
بیادب لب به لب آه و فغان نگذاری
همّت آنست که بیبرگ درآیی به چمن
زحمت برگفشانی به خزان نگذاری
مردی آنست که با بندگی آزاد روی
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۳
در دلم نیست به جز عهد تو پیمان کسی
چند بیداد کنی بر دلم ای جان کسی
کفر را سلسله جنبان مشو از بهر خدا
زلف بر هم چه زنی آفت ایمان کسی
گر بمیرم نکشم ناز طبیبان در عشق
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در منقبت علی(ع)
به مشامم نرسد بوی گلی از چپ و راست
مگر از زلف کجت سلسله بر پای صباست
در چمن بسکه نسیم تو کند غارت هوش
نفسی بوی گل از جا نتواند برخاست
حسن را این همه سامان که ز روی تو فزود
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - مطلع دوم
در چمن پیش لبت وا نشد ار غنچه رواست
که ز سامان جمال تو چمن تنگ فضاست
می تواند به دلم شیوه استغنا داد
آنکه سر تا قدمت را به تغافل آراست
دلبران عذر ستم خود طلبند از عشاق
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - مطلع سوم
جلوه ات دوش که سامان چمن می آراست
پیش شمشاد قدت سرو نشست و برخاست
سایه سرمه ز نامحرمی آنجا نفتد
کنج چشمت که حرم گاه عروسان حیاست
حسرت شوق به انداز گریبان نرسد
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در منقبت امام حسن عسگری(ع)
تا کی از حوت کند جا به حمل مهر بدل
ای خوش آن روز که نه حوت بماند نه حمل
روز و شب عربده دارند به هم در تطویل
گاه آن اقصر ازین آید و گاهی اطول
شب که چون اول ظل دوم از حدمی رفت
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - ماده تاریخ در انتساب وزیر
شکر لله که به فرمان شهنشاه جهان
آنکه بیمُهرِ رضایش نبرد حکم قضا
آنکه چون بهر دعایش نفس گرم زنند
جوش تبخاله برآرد لب ارباب دعا
شاه دریادل گردون حشمت شاهصفی
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰۲
سخت بیمهر و جفا پیشه و پر فن شدهای
جان من خوب به کام دل دشمن شدهای
نیستم داغ که بیگانه شدی با من لیک
داغ ازینم که فرمودة دشمن شدهای
چون طلا دست فشارِ دم گرمم بودی
[...]