گنجور

عطار » وصلت نامه » بخش ۳۳ - حکایت درویش مسافر

 

آبله می‌کرد هر دم پای او

یک دمی ننشسته بر یکجای او

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پرده‌بازی او

 

خاک پای او شدم در پای او

کز دو عالم برتر آمد جای او

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۱ - حكایت مرد كر و قافله

 

خارها بشکسته در اعضای او

گرچه می‌دانست آن سودای او

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم

 

بر سیاست سهمگن بدرای او

زیر پرده بد ستاده جای او

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۴

 

ای بمرده هر چه جان در پای او

هر چه گوهر غرقه در دریای او

آتش عشقش خدایی می‌کند

ای خدا هیهای او هیهای او

جبرئیل و صد چو او گر سر کشد

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۴ - عذر گفتن خرگوش

 

گفت دارم من کرم بر جای او

جامهٔ هر کس برم بالای او

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

خاک شد جان و نشانیهای او

هست بر خاکش نشان پای او

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰ - مثال دنیا چون گولخن و تقوی چون حمام

 

هر که در حمام شد سیمای او

هست پیدا بر رخ زیبای او

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode