عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پردهبازی او
خاک پای او شدم در پای او
کز دو عالم برتر آمد جای او
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۴
ای بمرده هر چه جان در پای او
هر چه گوهر غرقه در دریای او
آتش عشقش خدایی میکند
ای خدا هیهای او هیهای او
جبرئیل و صد چو او گر سر کشد
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۳ - طلب کردن امت عیسی علیهالسلام از امرا کی ولی عهد از شما کدامست
ور تو نگدازی عنایتهای او
خود گدازد ای دلم مولای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۴ - عذر گفتن خرگوش
گفت دارم من کرم بر جای او
جامهٔ هر کس برم بالای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
خاک شد جان و نشانیهای او
هست بر خاکش نشان پای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۸ - فهم کردن مریدان کی ذاالنون دیوانه نشد قاصد کرده است
دور دور از عقل چون دریای او
تا جنون باشد سفهفرمای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۵ - حکایت هندو کی با یار خود جنگ میکرد بر کاری و خبر نداشت کی او هم بدان مبتلاست
در جهان معروف بد علیای او
گشت معروفی بعکس ای وای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۸۷ - بیان حال خودپرستان و ناشکران در نعمت وجود انبیا و اولیا علیهم السلام
وز سبکداری فرمانهای او
وز فراغت از غم فردای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳۷ - حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد
صدهزاران خلق ز اژدرهای او
در هزیمت کشته شد از رای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۳ - داستان مشغول شدن عاشقی به عشقنامه خواندن و مطالعه کردن عشقنامه درحضور معشوق خویش و معشوق آن را ناپسند داشتن کی طلب الدلیل عند حضور المدلول قبیح والاشتغال بالعلم بعد الوصول الی المعلوم مذموم
حالها موقوف عزم و رای او
زنده از نفخ مسیحآسای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۷۱ - بیان آنک هرچه غفلت و غم و کاهلی و تاریکیست همه از تنست کی ارضی است و سفلی
بل عقول ماست سایههای او
میفتد چون سایهها در پای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۷ - جواب گفتن مهمان ایشان را و مثل آوردن بدفع کردن حارس کشت به بانگ دف از کشت شتری را کی کوس محمودی بر پشت او زدندی
چون دهانم خورد از حلوای او
چشمروشن گشتم و بینای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰ - مثال دنیا چون گولخن و تقوی چون حمام
هر که در حمام شد سیمای او
هست پیدا بر رخ زیبای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۳ - فیما یرجی من رحمة الله تعالی معطی النعم قبل استحقاقها و هو الذی ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و رب بعد یورث قربا و رب معصیة میمونة و رب سعادة تاتی من حیث یرجی النقم لیعلم ان الله یبدل سیاتهم حسنات
آن دغلکاری و دزدیهای او
و آن چو فرعونان انا و انای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۳ - فیما یرجی من رحمة الله تعالی معطی النعم قبل استحقاقها و هو الذی ینزل الغیث من بعد ما قنطوا و رب بعد یورث قربا و رب معصیة میمونة و رب سعادة تاتی من حیث یرجی النقم لیعلم ان الله یبدل سیاتهم حسنات
گوشتپاره آلت گویای او
پیهپاره منظر بینای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۱ - آمدن آن امیر نمام با سرهنگان نیمشب بگشادن آن حجرهٔ ایاز و پوستین و چارق دیدن آویخته و گمان بردن کی آن مکرست و روپوش و خانه را حفره کردن بهر گوشهای کی گمان آمد چاه کنان آوردن و دیوارها را سوراخ کردن و چیزی نایافتن و خجل و نومید شدن چنانک بدگمانان و خیالاندیشان در کار انبیا و اولیا کی میگفتند کی ساحرند و خویشتن ساختهاند و تصدر میجویند بعد از تفحص خجل شوند و سود ندارد
گشته صدتو حرص و غوغاهای او
گشته پنهان حکمت و ایمای او
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۰۶ - غالب شدن حیلهٔ روباه بر استعصام و تعفف خر و کشیدن روبه خر را سوی شیر به بیشه
آن فسون خوشتر از حلوای او
آنک صد حلواست خاک پای او