×
عطار » منطقالطیر » فیوصف حاله » گفتهٔ دانای دین هنگام نزع
ز آشنای خود دلت بیگانهایست
هرچ میگویم ترا افسانهایست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
علم معنی را عبادتخانهایست
واندر آن خانه خدا را دانهایست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۷ - جواب اشکال
ای برادر قصه چون پیمانهایست
معنی اندر وی مثال دانهایست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۳ - پیدا کردن سلیمان علیهالسلام کی مرا خالصا لامر الله جهدست در ایمان تو یک ذره غرضی نیست مرا نه در نفس تو و حسن تو و نه در ملک تو خود بینی چون چشم جان باز شود به نورالله
این جهان شهوتی بتخانهایست
انبیا و کافران را لانهایست
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۶
حالم از شرح غمت افسانه ایست
چشمم از عکس رخت بتخانه ایست
هر کجا بدگوهری در عالمست
در کنار آنچنان دردانه ایست
بر امید زلف چون زنجیر تو
[...]
سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۶
حالم از شرح غمت افسانه ایست
چشمم از عکس رخت بتخانه ایست
جامی » هفت اورنگ » سلامان و ابسال » بخش ۷۰ - شنیدن پادشاه حال سلامان را و عاجز ماندن از تدبیر کار او و در تدبیر آن به حکیم رجوع کردن
گنبد گردون عجب غمخانه ایست
بی غمی در وی دروغ افسانه ایست
اقبال لاهوری » پس چه باید کرد؟ » بخش ۲۰ - بر مزار سلطان محمود علیه الرحمه
آن دیار و کاخ و کو ویرانه ایست
آن شکوه و فال و فر افسانه ایست