ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۳ - تاریخ وفات ایرج میرزا
سکته کرد و مرد ایرج میرزا
قلب ما افسرد ایرج میرزا
بود مانند می صاف طهور
خالی از هر درد ایرج میرزا
سعدی ای نو بود و چون سعدی به دهر
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶ - مادر ذوق و ادب
مادر باباشمل رفت از جهان
هفتهای باباشمل بربست لب
مرگ مادر خاطرش افسرده کرد
گشت خاموش آن تنور ملتهب
لیک با این سوگواریهای سخت
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در مرثیهٔ عشقی
وه که عشقی در صباح زندگی
از خدنگ دشمن شبرو بمرد
پرتوی بود ازفروغ آرزو
آن فروغ افسرد وآن پرتو بمرد
شاعری نوبود وشعرش نیزنو
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶۶ - بهار و تیمورتاش
صدر اعظم حضرت تیمورتاش
بشنود یک نکته از این مستمند
حق صحبت هست حقی معتبر
بود میباید بدین حق پایبند
بنده را با خواجه حق صحبت است
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۶ - غول
بنگر آن غول راکز هول او
دیو لاحول دمادم می کند
گر کشی عکسش به دیوار خلا
لولئین از هیبتش رم می کند
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۱ - لطیفه
مثقلی با من ز روی طنز گفت
صحبت از فضلت به کشور میرود
گر ترا دستی است درعلم سیر
کشف این رمزت میسر میرود
این جهان چه؟ گاو چه؟ ماهی کدام
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۲ - جهد و کوشش
اهتمام و شوق اگر یاور شود
مرد خامل ذکر نامآور شود
شوق را باطل مکن در خویشتن
تا ز نورش خاطرت انور شود
کاتش تابان به خاکستر درون
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - ثروت - زن - کردار
داشت شخصی از همه عالم سه دوست
هرسه با او جور و او با هر سه جور
اولین، آن ثروتی کز روی سعی
کرده حاصل در سنین و در شهور
دومین، حوریوشی کاو را نبود
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۵ - دل خودکامه
کاش بودم زان کسان کاندر جهان
سازگار آیند با هر خار و خس
یا از آن مردم که گرد آیند زود
نزد هرشیرینیئی همچون مگس
آن کسم منکر سر خودکامگی
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۲ - در ذم حاجی ارزن فروش
گو، ز من بر حاجی ارزن فروش
ارزنت را میفروشی میخرم
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۶ - میرزا طاهر تنکابنی
ای دربغا میرزا طاهرکه بود
فضل و تقوی را جناب او مناص
مدرسش دایم به درس و بحث گرم
مجلسش یکسر به اهل فضل غاص
بود ثابت مدت پنجاه سال
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - نالهٔ ملت
هست صوتی بس مهیب و خوفناک
بانگ توپ و نعرهٔ فرماندهان
سختتر زانست بانگ صاعقه
کاندر آید نیم شب از آسمان
هست از آن بسیار هولانگیزتر
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - حرکت جوهری
گفت صوفی تن بود زندان جان
چون قفس کانجا نشانی بلبلی
گفتمش در اشتباهی ای رفیق
کی شود تن در بر جان حایلی؟
جسم، اضدادیست درهم بیخته
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۴ - تاریخ لغو امتیاز دارسی
مانده بود از امتیاز دارسی
با حساب پارو با پیرار سی
خلق ایران سرگران زین امتیاز
ز آذری و مشهدی و فارسی
اهل آبادان فقیر و پر ز نفت
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - در وصف محبس
سهمگین سمجی چو تاری مسکنی
بسته برروبش دری چون آهنی
پاسبانانی در آنجا صف زده
هریکی از خشم چون اهریمنی
کیست گویی اندربن در بسته سمج
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - زینت مرد
زینت مرد به عقل است و هنر
نی به پوشاک وجلال و فرّهی
دیدهام دانشورانی با خرد
در لباس ژنده چون عبد رهی
نیز دیدم سفلگانی بی کمال
[...]