فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرلبک
چو رایتهای سلطان را بدیدند
چو دیو از نام یزدان دررَمیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵ - گفتار اندر گرفتن سلطان شهر اصفهان را
به فرمانش زبانهاشان بریدند
به دیده میل سوزان در، کشیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۲ - دادن شهرو ویس را به ویرو و مراد نیافتن هر دو
چو گردشهای گردون را بدیدند،
ز آذرماه روزی برگزیدند؛
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۵ - آگاه شدن ویرو از آمدن موبد بهر جنگ
و یا دیوان به گردون بردویدند
که گفتار سروشان میشنیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال
همانگه نای رویین دردمیدند
سر پیکر به دو پیکر کشیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم
در آن هفته به یکدیگر رسیدند
چنان کز هیچ کس رنجی ندیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان
نه یوزانم سوی غرمان دویدند
نه بازانم سوی کبگان پریدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
به ده روز آن بیابان را بریدند
ز مرو شاهجان زی ری رسیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۹ - نامه نوشتن رامین به مادر و آگاه شدن موبد
زنی را از دو گیتی برگزیدند
هم از مادر هم از شاهی بریدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
نگارا تا مرا از تو بریدند
حسودانم به کام دل رسیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست
مرا اکنون کز آن دلبر بریدند
حسودانم به کام دل رسیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۰ - پشیمان شدن رامین از رفتن ویس و از پس ویس شدن
بگفتند آن جفا کز هم بدیدند
سخنهای جفا کز هم شنیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر
خروش و های هویی برکشیدند
سرای ویس پر دشمن ندیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر
دلیران از کمین بیرون دویدند
چو برگ مرد خنجر برکشیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
ز موبد سالیان سختی کشیدند
پس از مرگش به آسانی رسیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۰ - نشستن رامین بر تخت شهنشاهى
مهار عمر خود چندان کشیدند
که فرزندان فرزندان بدیدند
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۲ - نشاندن رامین پسر خود را به پادشاهى و مجاور شدن به آتشغاه تا روز مرگ
روان هر دوان در هم رسیدند
به مینو جان یکدیگر بدیدند
منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - در تهنیت عید و مدح سلطان مسعود غزنوی
کبکان دری غالیه در چشم کشیدند
سروان سهی عبقری سبز خریدند
بادام بنان مقنعه بر سر بدریدند
شاه اسپرمان چینی در زلف کشیدند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶ - التمثیل فی شأن من کان فی هذه اعمی فهو فیالآخرة اعمی جماعة العمیان و احوال الفیل
صورت و شکل پیل پرسیدند
وآنچه گفتند جمله بشنیدند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۳ - فی توکل العجوز
حال وی سر به سر بپرسیدند
چون ورا فرد و ممتحن دیدند