گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵

 

در دیده ندارم دگر ای عهدشکن آب

تا چند به عالم تو زنی آتش و من آب

تا کی به تمنای گل روی تو باشم

سرگشته ی عالم چو بر اطراف چمن آب

هرگاه گذشتی به دل، از اشک سبک خیز

[...]

سلیم تهرانی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

بر یاد رخش چون رود از دیده من آب

صد باغ توان داد به یک چشم زدن آب

آب از مژه رو کرد به من، آه چه سازم

گر وانشود همچو حباب از سر من آب

با آن رخ شاداب به گلشن چو درآیی

[...]

طغرای مشهدی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۲ - جنگ خرسان با دیوان

 

تن خرسان ز خنجر غرق خونناب

شده انگشت شان اخگر بدان آب

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۴ - جنگ رام و لچمن با دیوان

 

روان از چشمۀ شمشیرش آن آب

اجل مستسقی از آبش به خوناب

ملا مسیح
 

وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۵۴ - صفت مَدارِس

 

من تشنه کلام تست چون آب

ایجاز مکن بوقت اطناب

وحیدالزمان قزوینی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸

 

در خاک مرا ز آتش دل گشت بدن آب

شد هممچو حبابم کفن از پهلوی تن آب

از هر گل این باغ شمیم جگر آید

گویا که ز ابر مژه ام خورده چمن آب

چون غنچه بهر قطرهٔ اشکم گل زخمی است

[...]

جویای تبریزی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵۱ - تتمه حدیث روز عید و حضرات حسنین

 

بلکه جمله نامهای آن جناب

خوردی از عین الحیوة حسن آب

ملا احمد نراقی
 
 
sunny dark_mode