گنجور

 
۱
۲
۳
۵
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۱۸

 

همه هندوان را توانگر کنم

بکوشم که با تخت و افسر کنم

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد هجده سال بود » بخش ۴ - پادشاهی بلاش پیروز چهار سال بود

 

نخستین به پندش توانگر کنم

چو نپذیرد از خونش افسر کنم

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۷۰

 

دهان و برش پر ز گوهر کنم

برین رود سازانش مهتر کنم

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳

 

همه لشکرت را توانگر کنم

ترا تخت زرین و افسر کنم

۱ بیت
فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۴

 

بداندیش را از میان بر کنم

سر بدنشان را بی‌افسر کنم

۱ بیت
فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۳ - قصه خاقان با برادرزاده

 

بدین باژ دو دیده گوهر کنم

ز تن پوستم بدره زر کنم

۱ بیت
اسدی توسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۹۷ - کوش بار دیگر دعوی خدایی می کند

 

کرا خواهم از خود توانگر کنم

که از گوهر و زرّش افسر کنم

۱ بیت
ایرانشان
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۴

 

روزی من آخر این دل و جان را خطر کنم

گستاخ‌وار بر سر کویش گذر کنم

لبیک عاشقی بزنم در میان کوه

وز حال خویش عالمیان را خبر کنم

جامه بدرم از وی و دعوی خون کنم

[...]

۴ بیت
سنایی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۰ - فرو گفتن داستان به طریق ایجاز

 

صبوحی که بر آب کوثر کنم

حلال‌ست اگر تا به محشر کنم

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۱ - رسیدن نامهٔ اسکندر به کید هندو

 

همه خاک او را به خون‌تر کنم

همان آب را خاک بر سر کنم

۱ بیت
نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

دست کو؟ تا خاک ره بر سر کنم

یا ز زیر خاک و خون سر برکنم

۱ بیت
عطار
 

ظهیر فاریابی » ترکیبات » شمارهٔ ۴

 

تاذکر همتت به جهان در سمر کنم

گوش فلک ز مدحت تو پر گهر کنم

۱ بیت
ظهیر فاریابی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷۴

 

ای عاشقان ای عاشقان من خاک را گوهر کنم

وی مطربان ای مطربان دف شما پر زر کنم

ای تشنگان ای تشنگان امروز سقایی کنم

وین خاکدان خشک را جنت کنم کوثر کنم

ای بی‌کسان ای بی‌کسان جاء الفرج جاء الفرج

[...]

۱۲ بیت
مولانا
 

سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۷ - حکایت در فدا شدن اهل محبت و غنیمت شمردن

 

بگفتا نه آخر دهان تر کنم

که تا جان شیرینش در سر کنم؟

۱ بیت
سعدی
 

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۵ - حکایت

 

بر سنان رحمت نه بر کافر کنم

زو بتر باشم برو رحم ار کنم

۱ بیت
حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱۵

 

نی پای آن که از سر کویت سفر کنم

نی دست آنکه دست به زلف تو در کنم

چندین شبم گذشت به کنج خراب خویش

ممکن نشد که لوح صبوری ز بر کنم

ماهی متاع صبر کنم جمع و ز آب چشم

[...]

۱۱ بیت
امیرخسرو دهلوی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۲۰۳

 

روزی کزین سراچه سفلی گذر کنم

وانگه به سوی عالم علوی سفر کنم

کرّوبیان عرش و مقیمان قدس را

از درد خویش و حسن تو یک یک خبر کنم

از گریه فرش را همه در موج خون کشم

[...]

۱۱ بیت
جلال عضد
 
 
۱
۲
۳
۵
 
تعداد کل نتایج: ۸۱