سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰ - جنگ کردن رستم با فرامرز و بانو گشسب (و) آزمودن رستم، ایشان را پنهان داشتن خود را در جنگ
به دل گفت بانو هم آورد را
برآورده ام از تنش گرد را
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۲ - سئوال سوم فرامرز از برهمن
بر آن دارد او سال و مه مرد را
که در دل کند با غم و درد را
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۶ - پیکار اسکندر با لشگر زنگبار
برآراست بازار ناورد را
برانگیخت ز آب روان گرد را
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۳ - جهانگردی اسکندر با دعوی پیغمبری
بود خوب فرزندی آن مرد را
کزو دور دارد غم و درد را
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پیرزنی که از شیخ مهنه دعای خوشدلی خواست
تا دوا ناید پدید این درد را
خوش دلی کی روی باشد مرد را
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت عاشقی که عیب چشم یار را پس از نقصان عشق دید
بعد از آن کم گشت عشق آن مرد را
دارویی آمد پدید آن درد را
عطار » منطقالطیر » بیان وادی طلب » گفتار یوسف همدان دربارهٔ صبر
در طلب صبری بباید مرد را
صبر خود کی باشد اهل درد را
عطار » منطقالطیر » بیان وادی عشق » حکایت خواجهای که عاشق کودکی فقاع فروش شد
تا چنین کاری نیفتد مرد را
او چه داند عشق را و درد را
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را
تو چه دانی حال اهل درد را
زانکه بی دردی ندیدی مرد را
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و نهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
گفت بنشانید از ره گرد را
زانکه گر گردی رسد این مرد را
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
چون قضای حق درآید مرد را
چون نداند چاره آنکس کرد را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸ - دریافتن آن ولی رنج را و عرض کردن رنج او را پیش پادشاه
گفت تدبیر آن بوَد کان مرد را
حاضر آریم از پی این درد را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۳۶ - حکایت پادشاه جهود دیگر کی در هلاک دین عیسی سعی نمود
گاو را رنگ از برون و مرد را
از درون جو رنگ سرخ و زرد را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷۱ - بیان آنک فتح طلبیدن مصطفی صلی الله علیه و سلم مکه را و غیر مکه را جهت دوستی ملک دنیا نبود چون فرموده است الدنیا جیفة بلک بامر بود
بشکن آن شیشهٔ کبود و زرد را
تا شناسی گرد را و مرد را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۴ - دانستن پیغامبر علیه السلام کی سبب رنجوری آن شخص گستاخی بوده است در دعا
گرم گوید وعدههای سرد را
جادوی مردی ببندد مرد را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۶ - باز جواب گفتن ابلیس معاویه را
سوخت هندو آینه از درد را
کین سیهرو مینماید مرد را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۸ - قصهٔ فریاد رسیدن رسول علیه السلام کاروان عرب را کی از تشنگی و بیآبی در مانده بودند و دل بر مرگ نهاده شتران و خلق زبان برون انداخته
کردهای روپوش مشک خرد را
غرقه کردی هم عرب هم کرد را