گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

بر سر هر خم ، بنهاد گلین تاجی

افسر هر خم چون افسر دراجی

عنکبوت آمد و آنگاه چو نساجی

سر هر تاجی پوشید به دیباجی

منوچهری
 

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۱ - در تهنیت جشن مهرگان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

چون بر ایشان به سر آمد شب معراجی

رزبان آمد، تا زنده چو حجاجی

منوچهری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

ندارد هیچ مرزی بی‌خراجی

همه دارد مگر تختی و تاجی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۷ - نشستن شیرین به پادشاهی بر جای مهین‌بانو

 

ز هر دروازه‌ای برداشت باجی

نجُست از هیچ دهقانی خراجی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد

 

ز نغزی هر دُری مانند تاجی

وز او هر دانه شهری را خراجی

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه

 

نه بر مرد تهی‌رو هست باجی

نه از ویرانه کس خواهد خراجی

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود

 

بپرسید از برادر مرد حاجی

که چون درمانده و پُر احتیاجی

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۲۲ - در بیان نیستی و «موتواقبل ان تموتوا»

 

تو هرجائی که یابی احتیاجی

یقین باید که می‌خواهد خراجی

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سی‌پنجم

 

زهی کعبه که تو جان‌بخش حاجی

زهی اقبال هر محتاج راجی

هر آن سر کو فرو ناید به کیوان

ز روی فخر، بر فرقش تو تاجی

نهاده سر به تسلیم و به طاعت

[...]

مولانا
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵۰

 

اگر هرگز شبی خواهی به بالا کرد معراجی

نزاری ام شب است آن شب بزن مردانه تاراجی

زدن مردانه لبیکی شدن در دست دوست مستغرق

فراز ِ تخت دار و سر نهادن بر سرش تاجی

طنابِ عشق در گردن به دار ِ شوق بررفتن

[...]

حکیم نزاری
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨١۶

 

با خرد از سر ضجرت سخنی میگفتم

کای ز نور تو ز ظلمت دل و جانم ناجی

هیچ حضرت بود امروز که صاحب هنری

گردد از گردش گردون بجنابش لاجی

گفت باشد در دستور جهان آصف عهد

[...]

ابن یمین
 

شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۱۰ - در تحقیق حج و ارکان آن گوید

 

بدان نیّت شوی درویش حاجی

که کردی با خدای خویش ناجی

شیخ محمود شبستری
 

سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۵ - هنرنمائی جمشید و شادیشاه در حضور خورشید و افسر

 

ز دُرّ و لعل بر سر نیم تاجی

که می‌ارزید هر لعلش خراجی

سلمان ساوجی
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۱ - سرآغاز

 

بخون آغشته ای سودا مزاجی

کهن بیمار عشق بی علاجی

عبید زاکانی
 

نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷ - و من بدایع افکاره

 

ای روز و شبت از رخت اکسونی و دیباجی

بر اطلس و الباغت چرخ آمده نساجی

مانند فراویزم تا چند زخود رانی

ای با فرجی تو صد صوف به قیغاجی

سلطان همه رختی دستار طلادوزست

[...]

نظام قاری
 

جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۵۱ - خاتمه کتاب

 

نرسد جز بلند معراجی

خیر نساج را ز نساجی

جامی
 
 
۱
۲