جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۴ - مناجات در انتقال از دولتخواهی ارباب سلطنت به نیکخواهی ارکان دولت
تا به هر سفله که ظلم اندوزد
رستن از ظلمت ظلم آموزد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۱ - عقد سی و هشتم در وصیت فرزند ارجمند ضیاء الدین یوسف حفظه الله عما یوجب التحسر و التأسف
نفس ازو میل به جاه آموزد
طبع ازو خوی تباه اندوزد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۰ - در تمدح سلطانی که به موجب مدح السلطان یستنزل الامان مدحت او طیب زندگانی را ضمان است و مادح او از فوت امانی در امان
چو برق آنجا که قهرش بر فروزد
به یک شعله جهانی را بسوزد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۰ - خواب دیدن زلیخا یوسف را علیه السلام نوبت دوم و سلسله عشق وی جنبیدن و وی را در ورطه جنون کشیدن
در او رخشنده برقی برفروزد
که صبر و هوش را خرمن بسوزد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۴ - پرسیدن دایه از زلیخا سبب گداختن و سوختن وی را در مشاهده شمع جمال یوسف علیه السلام
چو رویم شمع خوبی برفروزد
دو چشم خود به پشت پای دوزد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۶ - رفتن زلیخا به خود پیش یوسف علیه السلام و تضرع نمودن و عذر گفتن یوسف علیه السلام از تحصیل مراد وی
به زیبایی چو ماهی رخ فروزد
ز برق غیرتش خرمن بسوزد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۳ - پیش رسیدن عزیز یوسف را بر بیرون آن خانه و پنهان داشتن آنچه میان وی و زلیخا گذشته بود و افشای زلیخا آن را
ازان روغن چراغش چون فروزد
به یک ساعت جهانی را بسوزد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۸ - در پشیمان شدن زلیخا از فرستادن یوسف علیه السلام به زندان و فریاد و زاری کردن بر مفارقت وی
فلک چون آتش هجران فروزد
چو شمعش تن بکاهد جان بسوزد
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۷ - در ذکر بعضی رفتگان از دایره مال و سال و دعای بعضی مرکزنشینان نقطه حال
زان می که چو شمع جان فروزد
پروانه عقل را بسوزد
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دیده نوفل مجنون را در بادیه و بر وی ترحم کردن و وی را وعده دادن که لیلی را برای وی خواستگاری کند و ابا کردن پدر لیلی
آن کو نه چراغ من فروزد
یارب که به داغ من بسوزد
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴۳ - جواب نوشتن مجنون نامه لیلی را
وان را که ز هجر سینه سوزد
صد شعله به خرمنش فروزد
سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۲ - گفتار در توحید
به روز از روی شان آتش فروزد
بر آن آتش سپند شب بسوزد
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱ - شمع و پروانه
چنان شمع رخ گل برفروزد
که چون پروانه بلبل را بسوزد
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۱۶ - عتاب کردن شمع پروانه را
چو برق غیرتم آتش فروزد
هزاران چون تو در یکدم بسوزد
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۰ - جدایی افکندن باد میان پروانه و شمع
کسی را گر چراغی برفروزد
چو بینی عاقبت او را بسوزد
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۱ - دور کردن باد پروانه را از شمع
حسد آتش بود چون برفروزد
بهر خشک و تری کافتد بسوزد
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۳ - آواره شدن پروانه از بزم شمع
گر از برق بلا آتش فروزد
بغیر از خرمن عاشق نسوزد
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۳۰ - بیمار شدن شمع و شکایت کردن از فلک
ز تو هر کس چراغی برفروزد
چو بیند کوکب بختش بسوزد