گنجور

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲

 

مهر بر روی یار باخته رنگ است

ماه پس از حسن آن نگار به تنگ است

روز فراقت شدیم دست و گریبان

روی فراغت ندیده‌ایم چه رنگ است

دل که فروغی ز نور عشق ندارد

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

چنان ز خانه برون رفتنم به دل ننگ است

که آستانه بیابان و گام فرسنگ است

به جان در تن مفلوج گشته می مانم

که در برآمدنم رنج و ماندنم ننگ است

رگ روان بگدازد چو گریه گرم شود

[...]

نظیری نیشابوری
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷

 

مرا که شیشه ی دل در زیارت سنگ است

کجا دماغ می ناب و نغمه ی چنگ است

مرا که شغل هم آغوشی است با زنار

اگر به سبحه دهم دست دوستی ننگ است

به این که کعبه نمایان شود ز پا منشین

[...]

عرفی
 

عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۲۰

 

عرفی سخنت گرچه معما رنگ است

وین زمزمه را به ذوق یاران جنگ است

بخروش که مرغان حرم می دانند

کاین نغمهٔ ناقوس کدام آهنگ است

عرفی
 

عرفی » رباعیها » رباعی شمارهٔ ۶۳

 

حسن آن باغی که خلد ازو بی رنگ است

عشق آن داغی که دوزخش نیرنگ است

این حسن تو داری و ترا نیست شرف

وین عشق مرا هست و هنوزم تنگ است

عرفی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵

 

میان عافیت و روزگار ما جنگ است

مدار شیشهٔ ما همچو آب بر سنگ است

ز رازداری ما جمع دار خاطر را

ز گوش تا به لب ما هزار فرسنگ است

غبار، آینه ام را حصار عافیت است

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۹

 

از عیش دل مرا چه رنگ است

این آینه در طلسم زنگ است

کارم چو صبا همه شتاب است

کاری که نمی کنم درنگ است

گشتم پی کام دل جهان را

[...]

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو

 

خموشی گرچه از مدح تو ننگ است

ولیکن چون دل من وقت تنگ است

سلیم تهرانی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر

 

ز بس کز شاخ مرجانش به تنگ است

چو دهقان، اره بر پشت نهنگ است

سلیم تهرانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » تک‌بیتهای برگزیده » تک‌بیت شمارهٔ ۳۶۰

 

بس که با سنگ ز سختی دل من یکرنگ است

سنگ بر شیشهٔ من، شیشه زدن بر سنگ است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۸

 

عشق را از دل سودازده ما ننگ است

این پلنگی که با سایه خود در جنگ است

خاطر ساده دلان نقش جهان نپذیرد

شیشه صد میکده گر صرف کند بیرنگ است

چرخ را ناله من بر سر کار آورده است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۳

 

حضور سوخته عشق در دل تنگ است

که آرمیده بود تا شرار در سنگ است

ز خود چگونه برآیم، که آسمان بلند

ز بار خاطر من سبزه ته سنگ است

ز رنگ عالم ایجاد، بوی خون شنود

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۴

 

گرهگشای دل تنگ نغمه چنگ است

سهیل سیب زنخدان شراب گلرنگ است

میان ما و نمکدان بوسه دشمن او

همیشه بر سر حلوای آشتی، جنگ است

به زعم بیخبران بال می زنم ز نشاط

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۳۱

 

بس که با سنگ ز سختی دل من یکرنگ است

سنگ بر شیشه من، شیشه زدن بر سنگ است

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۱۹

 

شکسته رنگی من با طبیب در جنگ است

علاج دردسرم حسن صندلی رنگ است

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

نوای من چو ز صد پرده بر یک آهنگ است

چه شد که غنچه صد برگ او به صد رنگ است

ز کودکان نکند مرغ روح مجنون رم

هنوز در دل دیوانه حسرت سنگ است

ازآن چو شعله به یکبار در گرفته دلم

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۹

 

پیغام وداع آمد و با گوش به جنگ است

هجران به تو نزدیک شد ای جان، چه درنگ است

ما قافله‌سالار ره عشق بتانیم

در بحر بلا کشتی ما کام نهنگ است

هر لحظه دلم را شکند یاد جدایی

[...]

قدسی مشهدی
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴

 

هرچند که مرد را ز خواهش ننگ است

از دست تهی، به آسمان در جنگ است

باشد هنر آباد و هنرمند خراب

مطرب بی شام و نغمه سیرآهنگ است

قدسی مشهدی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹ - در مدح نورالدین جهانگیر پادشاه

 

به حلمش کوه خواندن نیز ننگ است

که دست آن ز حلمش زیر سنگ است

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹ - در مدح نورالدین جهانگیر پادشاه

 

ز جود او چنان زر بار سنگ است

که مار گنج را از گنج ننگ است

ملا مسیح
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode