گنجور

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب

 

بگیر ای در فقیری برده بس رنج

بنه این گنج دولت بر سر گنج

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب

 

تو ماندی بی خدا ای خفته بر گنج

که بر گنج از گدائی میبری رنج

صفای اصفهانی
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۲۹ - جواب

 

اگر چه برد در این سیر بس رنج

بهر ویرانه پنهان کرد صد گنج

صفای اصفهانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۶ - سبب نظم کتاب

 

چو یک سال بردم درین کار رنج

به پایان شد این نامبردار گنج

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۵۴ - سلاله اشکانیان

 

فزون بود سالش زهشتاد و پنج

که بر جای عم یافت او تاج و گنج

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۶۴ - جنگ شاپور با رومیان

 

بر شه فرستاد دینار و گنج

همان داد کشور به شاپور پنج

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۵ - یاد ایام نیک بختی و سعادت روزگار پیشین

 

چه خرم بد آن روز بی درد و رنج

که آکنده بودی زمینت به گنج

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۹ - خطاب به شاهنشاه ایران

 

که جز کشتن و بستن و درد رنج

گرفتن هم از کهتران مال و گنج

میرزا آقاخان کرمانی
 

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۰۴ - خاتمه و تاریخ اتمام کتاب

 

که پایان شد این نامبردار گنج

به یک ماه بردم درین کار رنج

میرزا آقاخان کرمانی
 

شاطر عباس صبوحی » مخمّسات

 

ای زلف تو چون مار و رخ خوب تو چون گنج

بی مار تو بیمارم و بی گنج تو در رنج

از سیلی عشق تو، رخم گشته چو نارنج

دین و دل و عقل و خرد و هوش مرا سنج

شاطر عباس صبوحی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳

 

بسکه از بخت خویش مایوسم

جاودان اندرین سرای سپنج

روز تا شب بسان نرادان

با غم دل همی زنم شش و پنج

استخوانیست پیکرم بی گوشت

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۴ - در وجه تسمیه مهلبی

 

مهلب ابن ابی صفره میرزادی را

شنیده ام که زبونی رسید از قولنج

برای داوری این درد ریخت زر چندان

که گشت جمله تهی خانمان و کیسه و گنج

بپخت فرنیش از شیر گاو و قند و برنج

[...]

ادیب الممالک
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳

 

نایب السلطنه فارغ شود از زحمت و رنج

بسپارد به خداوند جهان دولت و گنج

ادیب الممالک
 
 
۱
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳