گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو

 

چو در دریا بسی میکرد یا رب

ز دریا دید خشکی لیک در لب

عطار
 

عطار » سی فصل » بخش ۱۴

 

ز شوق او بود گردان کواکب

مر او را سر بسر گشتند طالب

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۱

 

ای ز وصلت کوکبان اندر طلب

می‌نیاسایند هرگز از تعب

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۷

 

ای دریغا عاشقی را با ادب

جمله در تجرید دایم خشک لب

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

یقین دعوی و معنی آن بود شب

که در دردریا نمود آن شب ترا رب

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید

 

بحقّ فضل دین با شیخ مغرب

بحقّ حمزهٔ طوسی و مهلب

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

ندانستی که رافض کیست ای سگ

بگویم تا شود خود خشکت این لب

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۰ - هم در عیان و بیچونی ذات و تحقیق صفات گوید

 

ز نور اوست جزوی در کواکب

از آن رخشانست اینجا نجم ثاقب

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۲ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)

 

خطابت میکند در روز و در شب

حقیقت دوست را بی کام و بی لب

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۱ - سؤال کردن مرید از پیر در حقایق فرماید

 

ترا امروز جاهست و مراتب

چرا باشی ز دیدخویش غائب

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه

 

بسی خون خوردهام در روز و در شب

بسی اینجا کشیدم رنج با تب

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند

 

گر تو حقّ خواهی از ایشان می‌طلب

تا بیابی راه حقّ را بی تعب

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶ - حدیثی منقول از شیخ نجم الدین کبری خوارزمی

 

گفت نی در پیش نجم الدین سبب

کز درونم خون برآمد تا بلب

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید

 

داشت او یک سلسله کآن را ذهب

خاص اهل البیت گویند ای عجب

عطار
 
 
۱
۲۹
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۱۰۵
sunny dark_mode