گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد

 

تو بفرستاده‌ای زن را ز خانه

چه بندی بر کسی دیگر بهانه؟

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۸ - گردیدن شاه موبد به گیتى در طلب ویس

 

همی ترسید از آسیب زمانه

که مرگش را کند روزی بهانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

فروبارید چشمش ناردانه

چو قطر باده ریزان از چمانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

همی گفت ای فرومایه زمانه

بدزدیدی ز من دُرّ یگانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۲ - پاسخ دادن ویس موبد را

 

توی فرخ شهنشاه زمانه

بمان اندر زمانه جاودانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

چو فُرقت خواهد افگندن زمانه

پدید آرد ز پیش او را بهانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

اگرچه بود مویش زنگیانه

چنان چون بود چشمش آهوانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن

 

کمان‌ور گشته هر کس در زمانه

ملامت تیر و جان من نشانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

ز ما ماند به گیتی در، فسانه

در آن گیتی خدای جاودانه

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵۷
sunny dark_mode