گفت گیر این رقعه کش آثار نیست

تو بدین اولیتری کت کار نیست

نار دوزخ جز که قشر افشار نیست

نار را با هیچ مغزی کار نیست

ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست

گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست

خلق را بیدار باید بود از آب چشم من

وین عجب کان وقت می‌گریم که کس بیدار نیست

نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد

[...]

بد اختر تر از مردم‌آزار نیست

که روز مصیبت کسش یار نیست

هان تا سپر نیفکنی از حملهٔ فصیح

کاو را جز آن مبالغهٔ مستعار نیست

دین ورز و معرفت که سخندان سجع‌گوی

بر در سلاح دارد و کس در حصار نیست

بزرگی به ناموس و گفتار نیست

بلندی به دعوی و پندار نیست

کسی خوشتر از خویشتن دار نیست

که با خوب و زشت کسش کار نیست

گر زبان در من کشند انکار نیست

مدعی را حد این اسرار نیست

قصه ی مجنون هم از مجنون شنو

عاقلان را با مجانین کار نیست

گر زبان طعن شد بر من دراز

[...]

قطب را پای سفر بر کار نیست

کش رفیقی صاحب الاسرار نیست

که البتّه هنگام گفتار نیست

در آن حال جز خامُشی کار نیست

به از دوستی در جهان کار نیست

خرد دشمن انگیز را یار نیست

خوش خلعتی است جسم ولی استوار نیست

خوش حالتی است عمر ولی پایدار نیست

خوش منزلی است عرصهٔ روی زمین دریغ

کانجا مجال عیش و مقام قرار نیست

دل در جهان مبند که کس را ازین عروس

[...]

آفت دین مسلمانی جز آن عیار نیست

تشنه خون مسلمانان جز آن خونخوار نیست

ما و عشق یار اگر در قبله و در بتکده

عاشقان دوست را با کفر و ایمان کار نیست

یک قدم بر جان خود نه یک قدم بر دو جهان

[...]

از تو بر خاطر مرا آزار نیست

بی تو در ملک جهانم کار نیست

گر به جای من ترا عشاق هست

جز تو در عالم مرا دلدار نیست

تا نخواهی صحبت اغیار نیست

[...]

چابک تر از تو در همه عالم سوار نیست

زیباتر از تو در همه عالم نگار نیست

سرو بلند نیست چو قد بلند تو

یا آنکه هست لایق بوس و کنار نیست

صبرم به قدر دانه خشخاش هم نماند

[...]

خوش خلعتی ست جسم، ولی استوار نیست

خوش حالتی ست عمر ولی پایدار نیست

خوش منزلی ست عرصه روی زمین، دریغ

کانجا مجال عیش و مقام قرار نیست

هر چند بهترین صور شکل آدمی ست

[...]

روزه داری را که با خود کار نیست

جز بدیدار خدا افطار نیست

خونبهای او بجز دیدار نیست

هر دو عالم را در این ره کار نیست

اکسیر اعظم است در این روزگار کو

حلقه بگوش دنیی نا پایدار نیست

یکدل در اینزمانه نیابی که روز و شب

بر مرکب هوای طبیعت سوار نیست

با هر که ساعتی بنشینی هوای او

[...]

هنرمند باشد بسان گهر

که هر کس مر او را خریدار نیست

ز بیحاصلی گر نخواهد بطبع

هنرمند را بیهنر عار نیست

ز بیمایگی دان اگر عاقلی

[...]