گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را

 

گهی چون ابرشان گریه گشادم

گهی چون گل نشاط خنده دادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده

 

بردار مرا که اوفتادم

وز مرکب جهل خود پیادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

در جستن گوهر ایستادم

کان کندم و کیمیا گشادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۸ - در شکایت حسودان و منکران

 

مادر که سپندیار دادم

با درع سپندیار زادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۰ - یاد کردن بعضی از گذشتگان خویش

 

ساقی به صبوح بامدادم

می ده که نخورده نوش بادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۸ - دادن پدر لیلی را به ابن‌سلام

 

کز تو به نظاره دل نهادم

گر زین گذرم حرامزادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - وداع کردن پدر مجنون را

 

زین عالم رخت بر نهادم

در عالم دیگر اوفتادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - وداع کردن پدر مجنون را

 

بدرود که بار برنهادم

در قبض قیامت اوفتادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۲ - آگاهی مجنون از مرگ پدر

 

فریاد برآید از نهادم

کاید ز نصیحت تو یادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۱ - غزل خواندن مجنون نزد لیلی

 

تا هست ز هستی تو یادم

آسوده و تن‌درست و شادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

پس به دژخیم خونیان دادم

سوی زندان خود فرستادم

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم

 

گفت از این نقدها که آزادم

بهترم دِه که بهترت دادم

نظامی
 

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸

 

از نه پدر و چهار مادر زادم

از هفت و دو و سه، مستمند و شادم

پنج اصلم و در خانهٔ شش بنیادم

من در کف این گروه چون افتادم؟

باباافضل کاشانی
 

عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۷۲

 

در واقعهای سخت عجب افتادم

گه می مردم صریح و گه میزادم

دانی ز چه خاست این همه فریادم

کامد یادم آنچه نیاید یادم

عطار
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم

 

چو بنمودی جمال خود به آدم

ورا گفتی بخود سرّ دمادم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۱۳) حکایت حسن بصری و شمعون

 

بدل می‌گفت زیرک اوستادم

که نادانسته خطی باز دادم

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۱۷
sunny dark_mode