گنجور

عطار » منطق‌الطیر » در تعصب گوید » درتعصب گوید

 

گفت هر یاریم نجمی روشن است

بهترین قرنها قرن منست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان

 

چون خلیل آن کس که از نمرود رست

خوش تواند کرد بر آتش نشست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت بلبل » حکایت بلبل

 

بلبل شیدا درآمد مست مست

وز کمال عشق نه نیست و نه هست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت بلبل » حکایت بلبل

 

زاری اندر نی ز گفتار منست

زیر چنگ از نالهٔ زار من است

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت بلبل » حکایت درویشی که عاشق دختر پادشاه شد

 

آن گدا گفتا که من آن روز دست

شسته‌ام از جان که گشتم از تو مست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت طاووس » حکایت طاووس

 

گفت تا نقاش غیبم نقش بست

چینیان را شد قلم انگشت دست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت طاووس » قصه رانده شدن آدم از بهشت

 

ما زوال آریم بر وی هرچ هست

زانک نتوان زد به غیر دوست دست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت بط » حکایت بط

 

زنده از آب است دایم هرچ هست

این چنین از آب نتوان شست دست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت بط » عقیدهٔ دیوانه‌ای درباره دو عالم

 

گفت کاین هر دو جهان بالا و پست

قطرهٔ آب است نه نیست و نه ‌هست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » داستان کبک » داستان کبک

 

دل در این سختی به صد اندوه خست

زانک عشق گوهرم بر کوه بست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » داستان همای » داستان همای

 

جمله را در پر او باید نشست

تا ز ظلش ذره‌ای آید به دست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت کوف » حکایت کوف

 

هرک در جمعیتی خواهد نشست

در خرابی بایدش رفتن چو مست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » حکایت کوف » حکایت کوف

 

هدهدش گفت ای ز عشق گنج مست

من گرفتم کامدت گنجی به دست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » پرسش مرغان » پرسش مرغان

 

این بدان چون این بدانستی نخست

سوی آن حضرت نسب کردی درست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

گفت چون دین رفت چه جای دلست

عشق ترسازاده کاری مشکل است

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

گفت تسبیحم بیفکندم ز دست

تا توانم بر میان زنار بست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

گفت اگر کعبه نباشد دیر هست

هوشیار کعبه‌ام در دیر مست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

کی کنند، ای از شراب شرک مست

زاهدان در کوی ترسایان نشست؟

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

گفت دختر گر درین کاری تو چست

دست باید پاکت از اسلام شست

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان

 

خمر، هر معنی که بودش از نخست

پاک از لوح ضمیر او بشست

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۵۸
sunny dark_mode