کوف آمد پیش چون دیوانهای
گفت من بگزیدهام ویرانهای
عاجزیام در خرابی زاده من
در خرابی میروم بیباده من
گرچه معموری بسی خوش یافتم
هم مخالف هم مشوش یافتم
هرک در جمعیتی خواهد نشست
در خرابی بایدش رفتن چو مست
در خرابی جای میسازم به رنج
زانک باشد در خرابی جای گنج
عشق گنجم در خرابی ره نمود
سوی گنجم جز خرابی ره نبود
دور بردم از همه کس رنج خویش
بوک یابم بی طلسمی گنج خویش
گر فرو رفتی به گنجی پای من
باز رستی این دل خودرای من
عشق بر سیمرغ جز افسانه نیست
زانک عشقش کار هر مردانه نیست
من نیم در عشق او مردانهای
عشق گنجم باید و ویرانهای
هدهدش گفت ای ز عشق گنج مست
من گرفتم کامدت گنجی به دست
بر سر آن گنج خود را مرده گیر
عمر رفته ره به سر نابرده گیر
عشق گنج و عشق زر از کافریست
هرک از زر بت کند او آزریست
زر پرستیدن بود از کافری
نیستی آخر ز قوم سامری
هر دلی کز عشق زر گیرد خلل
در قیامت صورتش گردد بدل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احساسات و تفکرات مربوط به عشق و جستجوی گنج میپردازد. او خود را در حالتی دیوانهوار میبیند که در جستجوی ویرانهای است که در آن عشق و گنجش نهفته است. او به این نتیجه میرسد که برای یافتن گنج واقعی باید از جمع و زندگی مرفه دور شود، زیرا در این خرابی است که جای گنج پیدا میشود. عشق او را به سوی ویرانه میکشاند و او بر این باور است که عشق حقیقی باید بر پایه گنجی درونی و نه مادی باشد. هدهد، به عنوان یک شخصیت دیگر، به او میگوید که عشق واقعی باید از عشق به طلا و ثروت جدا باشد، زیرا عشق به زر و مال باعث کافری میشود و در قیامت عواقب بدی در پی دارد. به طور کلی، شعر به اهمیت عشق حقیقی و خطرات وابستگی به مادیات و ثروت اشاره دارد.
هوش مصنوعی: کوف، مانند فردی دیوانه به پیش آمد و گفت که من خرابهای را برگزیدهام.
هوش مصنوعی: من در وضعیت نامناسبی هستم و نتوانستهام خود را جمع و جور کنم. از آنجا که به خاطر این بینظمی و خرابی به سر میبرم، نمیتوانم حتی از چیزی که برایم شادیآور است، مانند شراب، بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: اگرچه وضع خوبی دارم و خوشبخت به نظر میرسد، اما با این حال در کنار این خوشی، مشکلات و مخالفتهایی هم وجود دارد که آرامش را بر هم میزنند.
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد در جمعی حاضر شود، باید بداند که برای رسیدن به آن جمع ممکن است لازم باشد از جایی که خراب و ویران است عبور کند، مانند کسی که مست است و بیپروا جلو میرود.
هوش مصنوعی: من در حالت خراب و نابسامان برای خود مکانی میسازم، زیرا میدانم که در این ویرانی، گنجی نهفته است.
هوش مصنوعی: عشق من در ویرانی خود را آشکار کرد، و وقتی به گنجینه وجودم نگاه میکنم، جز ویرانی چیزی نمیبینم.
هوش مصنوعی: از همه کس دور شدم تا بتوانم دردهای خود را فراموش کنم و گنج واقعیام را بدون هیچ مانعی بیابم.
هوش مصنوعی: اگر به گنجی دست یابی، پای من را رها کن تا این دل مستقل خود را نجات دهم.
هوش مصنوعی: عشق به سیمرغ تنها یک افسانه است، زیرا عشق ورزیدن به آن یک کار مردانه و سخت نیست.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق او، در حالتی جدی و مردانه هستم. باید عشقی را در دل نگهدارم که مانند ویرانهای خالی و بیسر و صداست.
هوش مصنوعی: هدهد به او گفت: من به خاطر عشق و شوقی که دارم، چیز ارزشمندی برای تو به دست آوردهام.
هوش مصنوعی: در جستجوی گنج و ثروت خود، زندگیات را تلف نکن و زمان را از دست نده، چرا که عمرت به سرعت میگذرد و نباید به سادگی از کنار فرصتها عبور کنی.
هوش مصنوعی: عشق واقعی از معانی عمیق و ارزشمندی برخوردار است و نباید به چیزهای مادی و ظاهری وابسته شود. کسی که عشق را به طلا و زر تبدیل کند، در واقع به نوعی به کفر رسیده است و ارزش واقعی عشق را نادیده گرفته است.
هوش مصنوعی: پرستش طلا از نشانههای کفر است، چرا که تو از گروه سامری هستی و در اینجا به حقیقت ایمان ندارید.
هوش مصنوعی: هر قلبی که از عشق دچار مشکلات و چالش شود، در روز قیامت چهرهاش تغییر خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.