گنجور

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۲ - رفتن گرگ و روباه در خدمت شیر به شکار

 

گاو کوهی و بز و خرگوش زفت

یافتند و کار ایشان پیش رفت

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۳ - آتش افتادن در شهر به ایام عمر رضی الله عنه

 

نیم شهر از شعله‌ها آتش گرفت

آب می‌ترسید از آن و می‌شکفت

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

آن درختی کو شود با یار جفت

از هوای خوش ز سر تا پا شکفت

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

ای صفاتت آفتاب معرفت

و آفتاب چرخ بند یک صفت

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز

 

چشم چون بستی تو را تاسه گرفت

نور چشم از نور روزن کی شکفت‌؟

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۳ - قسم غلام در صدق و وفای یار خود از طهارت ظن خود

 

جان ابراهیم از آن انوار زفت

بی حذر در شعله‌های نار رفت

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص

 

تاب نور چشم با پیهست جفت

نور دل در قطرهٔ خونی نهفت

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۴ - انکار فلسفی بر قرائت ان اصبح ماکم غورا

 

هین میاور این نشان را تو بگفت

وین سخن را دار اندر دل نهفت

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۵ - انکار کردن موسی علیه السلام بر مناجات شبان

 

جامه را بدرید و آهی کرد تفت

سر نهاد اندر بیابانی و رفت

مولانا
 
 
۱
۲
۳
۴
۱۲