فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل
گل گلبوی باشد دل گشایم
زمین کشور بود گوراب جایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن
بدان ویسا که تا از تو جدایم
به دل بر، هر مرادی پادشایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۹ - بیمار شدن ویس از فراق رامین
نه اندر پادشایی پادشایم
نه اندر پارسایی پارسایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس
چو عذر آرم کنون با دلربایم
دل پر داغ وی را چون نمایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
هنر با دل ندانم چون نمایم
در بسته به مردی چون گشایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
نه با کُشتیگران زور آزمایم
نه با مِیْ خوارگان رامش فزایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین
تو ویران کردی آن خرم سرایم
که بود از خرمی شادی فزایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین
به جان تو که تا از تو جدایم
تو گویی در دهان اژدهایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین
به زر اندوده بینی دو گوایم
به خون آلوده بینی آشنایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۱ - پاسخ دادن ویس رامین را
نه من آشفته هوش و سست رایم
که چندین آزموده آزمایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۳ - پاسخ دادن ویس رامین را
وگر نادان منم از تو جدایم
خداوند ترایم نه ترایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۴ - پشیمان شدن ویس از کردهٔ خویش
بدار ای دایه او را تا من آیم
که پوزش آنچه باید من نمایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۸ - پاسخ دادن رامین ویس را
بجز دوزخ نشاید هیچ جایم
اگر نیز آزموده آزمایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۹ - پاسخ دادن ویس رامین را
بگیرم دامنت با تو بیایم
زمانی بی تو با موبد نپایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۱ - آشکار شدن رامین بر شاه موبد
چرا از تو شکیبایی نمایم
که با درد جدایی برنیایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۱ - آشکار شدن رامین بر شاه موبد
چو از دیدار شاهنشه جدایم
تو گویی در دهان اژدهایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
تباهی روزگار خود فزایم
چو بخت آزموده آزمایم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۵ - رفتن رامین به کهندز به مکر
بکن چاری که من پیش تو آیم
به پیروزی ترا راهی نمایم