ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶ - سر و ته یک کرباس
ای بزرگان به من جواب دهید
کاخر این ملک راکه دارد پاس
ای هژیران ری به من گویید
کیست مسئول این خرابه اساس
از پس هجده سال سعی هنوز
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷ - در وقعهٔ مهاجرت آزادیخوآهان به قم و شکستن دست بهار
فعل در راستی گواهم بس
راست گفتم همین گناهم بس
گفتم از راستی بزرگ شوم
در جهان این یک اشتباهم بس
ترک سرکردهام به راه وطن
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۸ - مردمان لئیم
این ناکسان که کوس بزرگی همی زنند
ممتاز نیستند ز کس جز به مال خوبش
بستان و باغ دارند اما نمیدهند
هرگز یکی چغاله به طفل چغال خویش
خاتون اگر خیال خیاری کند، نهد
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - مطلع عزل
ای نازدانه یار سر از مهر بازکش
بسیار ناز داری و بسیار نازکش
فرماندهیاستچشمتو زابروکشیده تیغ
ییشش سپاه مژه، به حال درازکش
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - منت از مردمان پست مکش
ای برادر ز بهر لذت نفس
سر ز هر شهوتی که هست مکش
از زنا و لواط روی متاب
وز شراب و قمار دست مکش
غسل جز در زلال خمر مکن
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۱ - یک تشبیه جالب
بنگر به گردن کج و چشمان احولش
گویی به قعر چاه نگه میکند خروس
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۲ - در ذم حاجی ارزن فروش
گو، ز من بر حاجی ارزن فروش
ارزنت را میفروشی میخرم
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۳ - حالت مردم دنیا
زین خداوندان گر یک تن بیتی گوید
که ز نادانی خود نیز نداند معنیش
میر قابوس ببایدش نوشتن و آنگاه
ز افسر سنجر سازند به تذهیب طلیش
پس بیارایند او را به دو صدگونه نگار
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۴ - دختر فقیر
دختری خرد بدیدم به گدایی مشغول
کرده در جامهٔ صدپاره نهان پیکر خویش
بود مکشوف به تاراجگه دزد نگاه
گرچه در ژنده نهان ساخته بد گوهر خویش
ورچه ز اهل دل و دین رحم طمع داشت ولی
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵ - ضلال مبین
دیدم به بصره دخترکی اعجمی نسب
روشن نموده شهر به نور جمال خویش
میخواند درس قرآن در پیش شیخ شهر
وز شیخ دل ربوده به غنج و دلال خویش
میداد شیخ، درس ضلال مبین بدو
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۶ - میرزا طاهر تنکابنی
ای دربغا میرزا طاهرکه بود
فضل و تقوی را جناب او مناص
مدرسش دایم به درس و بحث گرم
مجلسش یکسر به اهل فضل غاص
بود ثابت مدت پنجاه سال
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - بعد از هجرت قوام السلطنه در
رفت از ایران قوام سلطنه زانک
پهنه کوچک بدُ و نبرد بزرگ
روی ازین ره بتافت زيرا بود
راه باريک و رهنورد بزرگ
پاره شد نسخهٔ پزشک، آری
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۸ - قطعه در وصف وثوقالدوله
شاد باش ای وثوق دولت و دین
که تو را روزگار کرد بزرگ
گر مهمات سخت ییش آید
سهل گیرش که شد نبرد بزرگ
کارهای بزرگ و صعب و درشت
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۹ - به قول خویش عمل کن
به هر سخن که شنیدی گمار دل زنهار
که آیتی است سخن از مهیمن ذیالطول
بهقول خویش عمل کن مباش از آن مردم
که قولشان بود اندر مثل برابر بول
به حول و قوهٔ کس کار خویشتن مسپار
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰ - خدمت استاد
هرکه خواهدکه ادیبی کند از روی کتاب
زو فراوان غلط و تصحیف افتد به کلام
آن که خواهدکه طبابت کند از روی کتاب
از طبابتش همه ساله بمیرند انام
و آن که خواهد که منجم شود از روی کتاب
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - در هجو پنیر و زیتون
حاجی قیطونی از زیتون بی معنای تو
معدهام فاسد شده همرنگ زیتون ریدهام
از پنیر شورت ای حاجی مزاحم گشته یبس
دور از ریش سفیدت همچو قیطون ریدهام
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۲ - قطعهٔ دیگر به همان مناسبت (خطاب به استاد جلال همایی)
همای فضیلت همایی که او را
دعاها پی راحت جان فرستم
قناعت به گلدان گل کرد و اینک
به تشویر گل زی گلستان فرستم
بهشرم اندرم کز سر سادهلوحی
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - قطعه (خطاب به استاد جلال همایی)
به گلگشت جنان گل میفرستم
به رضوان شاخ سنبل میفرستم
به هندستان فضل و خلر علم
می و موز قرنفل میفرستم
ستاک نرگس وشاخ بنفشه
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۴ - گله از قوامالسلطنه
من با تو حق صحبت دیرینه داشتم
گنجی نهان ز مهر تو در سینه داشتم
با دوستان خواجه مرا بود دوستی
وز دشمنان خواجه به دل کینه داشتم
در شادی و مصیبت و در عزل و در عمل
[...]
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۵ - وزیر بی پول
به صاحبقرانیه جزء وزیران
نشستم ولی یک قِران هم ندارم
بجز ملک و مکنت به جز کید و حیلت
ز دیگر وزیران جوی کم ندارم
به نزد گروهی است حرمت به ثروت
[...]