گنجور

 
۱
۲
۳
۲۲
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱

 

گفتم مستی گفت که آری بخدا

گفتم بگذر گفت که بگذار مرا

گفتم بازا گفت کزینها بازار

گفتم رفتم گفت دگر باز میا

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲

 

آن موی میان که می نماید رو را

موئی بجهانی نفروشم او را

گر لفظ مرا لولوی لالالا لاست

با این همه لالا شده ام لولو را

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۳

 

چون دلبر ما دل بر بود از برما

نی دل بر ما بماند و نی دلبر ما

خون از دل ریش ما بتنگ آمده بود

او نیز روان گشت و برفت از سرما

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

تا چند ز پیش خویش رانی ما را

روزی بغلط بخوان من شیدا را

دانی که چه فرمود خضر موسی را

کن نفاعاً ولا تکن ضرّارا

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۵

 

می رفت و گرفته کار سروش بالا

لؤلؤ شده درج گوهرش را لالا

گفتم که غلام هندوی زلف توام

در تاب شد و گفت که لالالالا

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۶

 

ای لفظ ترا لؤلؤی لالالالا

وی کار قد سرو خرامت بالا

گفتی که نکو کنم چو عارض حالت

حالم چو شکنج زلف کردی حالا

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۷

 

ای ریخته قند مصری از شکّر لب

و افتاده خور از مهر تو در چنبر تب

دل در سر زلف تو از آن کرد قرار

کارام بگیرد همه کس در سر شب

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۸

 

گر پخته‌ای ای خواجه مِیِ خام طلب

جامه گرو باده کن و جام طلب

تا چند ز حاتم و فریدون گوئی

رو داد و دهش ز اهل اسلام طلب

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۹

 

امشب که حریفان همه مستند و خراب

من در تبم و نیست مرا تاب شراب

ای رنج بسوی ما قدم رنجه مکن

وی تب ز من سوخته دل روی بتاب

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۰

 

ای قصر مودّت بوجود تو خراب

ما تشنه وجود بی وجود تو سراب

وی فرج زن تو همچو حمام رضی

پر موی و فراخ و گنده و سرد و پر آب

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۱

 

ای از می لعلت شده جان مست و خراب

از جام عقیقین فکن آن لعل مذاب

با همنفسی حاصل اوقات عزیز

این یک دو نفس که می توانی دریاب

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

ای تیره ز زلف سیهت دیده ی شب

خائیده شکر زرشک یاقوت تو لب

قند از هوس پسته ی شور انگیزت

بر تن بدرد شِقّه ی مصری قصب

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۳

 

ای گوی دلم در خم چوگان طرب

وی جان و دلم بر سر پیمان طرب

جانم چو ز شوق عارضت در طربست

جسم طربست گوئیا جان طرب

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۴

 

آن سرو سهی چون قدح می بگرفت

از آتش می برگ گلش خوی بگرفت

بیچاره دل ریش من سوخته را

آن دلبر ماه چهره اُلجی بگرفت

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۵

 

هر چند فلک ز رتبتت برتر نیست

بیرون ز جنابت فلکی دیگر نیست

ابری بجهان همچو کفت در خور نیست

بحری کس را همچو دلت در بر نیست

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای آنکه ترا جود و مکارم کارست

وز چرخ برین خاک درت را عارست

امروز مرا بآتشی مهمان کن

زانروی که میوه ی زمستان نارست

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۷

 

زلف تو که هم حلقه و هم حلقه رباست

یک حلقه بگوش او بچین مشک ختاست

گر حلقه ی گوش تو نمی دارد گوش

در پای میفکنش که در حلقه ی ماست

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۸

 

ای خطّ تو دیباچه ی قانون نجات

نسخ شب قدر کرده در روز برات

ذوالقرنینست کلک عالمگیرت

زان شد بسیاهی ز پی آب حیات

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۱۹

 

ترکی که ختائی نسب ورومی روست

در عالم حسن و بیوفائی میراوست

بدری که بود شمس هوادار رخش

سلطان ممالک ملاحت میروست

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۲۰

 

زلف سیهت که اژدهائی سیهست

زو هر گرهی گرهگشائی سیهست

زین رو که بگردنت فرود آمده است

نی مار سیه که آن بلائی سیهست

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 
 
۱
۲
۳
۲۲
 
تعداد کل نتایج: ۴۲۳