گنجور

 
۱
۲
۳
۱۰
 

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۱ - بی‌تابی کردن سام نریمان از حرمان پریدخت

 

به ناکام بر پشت جرمه نشست

به خون جگر شست از خویش دست

به سرو خرامان برآورد خم

زده بر فلک ز آتش دل علم

رخ آورد در دم سوی نیمروز

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۳ - رفتن سام به شکار و دیدن قلوش را

 

روان سام نیرم به عزم شکار

به گلگون برآمد چو ابر بهار

کجا در رکابش پلنگ افکنان

چو سلطان سیاره خنجرزنان

کمرکش بتان قیامت قیام

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۵۶ - مناظره کردن سام با پریدخت

 

به زلف تو تا سر درآورده‌ام

به آشفتگی سر برآورده‌ام

ز موی میان تو موئی شدم

ز مشک تو قانع به بوئی شدم

ضعیفی که افگندیش در کمند

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۹۲ - نیزه زدن سام نریمان بر کشتی بار دیگر

 

فرو ریختند آن زمان سر به سر

چو باران برو تیغ و تیز و تبر

یکی گرز زد آن زمان بر سرش

یکی تیغ انداخت بر پیکرش

نکرد هیچ باکی جهان‌پهلوان

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

ای ماه قبچاقی شب است از سر بِنِهْ بَغطاق را

بگشای بند یَلمه و در بند کن قبچاق را

در جان خانان ختا کافر نمی‌کرد این جفا

ای بس که در عهد تو ما یاد آوریم آن جاق را

شد کویت ای شمع چگل اردوی جان کریاس دل

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

آن ماه مهر پیکر نامهربان ما

گفت ای بنطق طوطی شکّرستان ما

وقت سحر شدی به تماشای گل به باغ

شرمت نیامد از رخ چون گلستان ما

در باغ سرو را ز حیا پای در گلست

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

گوئیا عزم ندارد که شود روز امشب

یا درآید ز در آن شمع شب افروز امشب

گر بمیرم بجز از شمع کسی نیست که او

بر من خسته بگرید ز سر سوز امشب

مرغ شب خوان که دم از پرده ی عشّاق زند

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

ای لب لعلت ز آب زندگانی برده آب

ناز چشم می پرستت مست و چشمت مست خواب

گر کنم یک شمه در وصف خط سبزت سواد

روی دفتر گردد از نوک قلم پر مشک ناب

در بهشت ار زانک برقع برنیندازی زرخ

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

طمع مدار که دوری گزینم از رخ خوب

که نیست شرط محبت جدائی از محبوب

چو هست در ره مقصود قرب روحانی

چه احتیاج بارسال قاصد و مکتوب

چو اتصال حقیقی بود میان دو دوست

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۲۷

 

شعاع چشمه ی مهر از فروغ رخسارست

شراب نوشگوار از لب شکر بارست

کمند عنبری از چین زلف دلبندست

فروغ مشتری از عکس روی دلدارست

نوای نغمه مرغ از سرود رود زنست

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

ای قمر تابی از بنا گوشت

شکّر آبی ز چشمه ی نوشت

جادوان مست چشم میگونت

واهوان صید خواب خرگوشت

خسرو آسمان حلقه نمای

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

فروغ عارض او یا سپیده سحرست

که رشک طلعت خورشید و طیره ی قمرست

لطیفه ایست جمالش که از لطافت و حسن

ز هر چه عقل تصور کند لطیف ترست

برون ز نرگس پر خواب و روی چون خور دوست

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

هنوزت نرگس اندر عین خوابست

هنوزت سنبل اندر پیچ و تابست

هنوزت آب در آتش نهانست

هنوزت آتش اندر عین آبست

هنوزت خال هندو بت پرستست

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۲

 

منزلگه جانست که جانان من آنجاست

یا روضه ی خلدست که رضوان من آنجاست

هر دم بدلم می رسد از مصر پیامی

گوئی که مگر یوسف کنعان من آنجاست

پر می زند از شوق لبش طوطی جانم

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

جان من جان مرا چون ضرر از بیماریست

نظری کن که به جانم خطر از بیماریست

حال من نرگس بیمار تو داند ز آنروی

که در او همچو دل من اثر از بیماریست

هر طبیبی که علاج دل بیمار کند

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۰

 

آن نه رویست مگر فتنه ی دور قمرست

وان نه زلفست و بناگوش که شام و سحرست

ز آرزوی کمرت کوه گرفتم هیهات

کوه را گرچه ز هر سوی که بینی کمرست

مردم چشمم ارت سرو سهی می خواند

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۵

 

ای جان جهان جان و جهان برخی جانت

داریم تمنّای کناری ز میانت

چون وصف دهان تو کنم زانکه در آفاق

من هیچ ندیدم بلطافت چو دهانت

گو شرح تو ای آیت خوبی دگری گوی

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۸۷

 

بتی که طرّه او مجمع پریشانیست

لب شکر شکنش گوهر بدخشانیست

بعکس روی چو مه قبله مسیحائیست

بکفر زلف سیه فتنه ی مسلمانیست

مرا که ناوک مژگانش از جگر بگذشت

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

ابروی تو طاق است که پیوسته هلالست

ز آنرو که هلال ار نشود بدر محالست

بر روی تو خال حبشی هر که ببیند

گوید که مگر خازن فردوس بلالست

پیوسته هلالست ترا حاجب خورشید

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲

 

کار ما بی قد زیبات نمی آید راست

راستی را چه بلائیست که کارت بالاست

چون قد سرو خرام تو بگویم سخنی

در چمن سرو ببالای تو می ماند راست

بخطا مشک ختن لاف زد از خوش بوئی

[...]

۱۱ بیت
خواجوی کرمانی
 
 
۱
۲
۳
۱۰
 
تعداد کل نتایج: ۱۹۱