ای جان جهان جان و جهان برخی جانت
داریم تمنّای کناری ز میانت
چون وصف دهان تو کنم زانکه در آفاق
من هیچ ندیدم بلطافت چو دهانت
گو شرح تو ای آیت خوبی دگری گوی
زان باب که من عاجزم از کنه بیانت
گر مدعی از نوک خدنگت سپر انداخت
من سینه سپر ساخته ام پیش سنایت
ای گلبن خندان بچنین حسن و لطافت
کی رونق بستان ببرد باد خزانت
هر لحظه ترا با دگران گفت و شنیدی
وز دور من خسته بحسرت نگرانت
گر خلق کنندم سپر تیر ملامت
من باز نگیرم نظر از تیر و کمانت
تا رخت تصوّف بخرابات نیاری
در بتکده کی راه دهد پیر مغانت
باید که نشان در میخانه بپرسی
ور نی ز جهان محو شود نام و نشانت
خواجو نکشد میل دلت سوی صنوبر
گر دست دهد صحبت آن سرو روانت
زینسان که توئی غرقه ی دریای مودّت
گر خاک شوی باد نیارد بکرانت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در ستایش معشوق و زیباییهای او سروده شده است. شاعر با ابراز عشق و تمنای نزدیکی به معشوق، او را به عنوان منبع زیبایی و لطافت معرفی میکند. او از تلاش برای بیان اوصاف معشوق سخن میگوید و میداند که توصیف زیباییهای او فراتر از توانش است. همچنین به شجاعت خود در برابر تیرهای ملامت اشاره میکند و نشان میدهد که عشق به معشوق او را از هر نوع ناامیدی دور میکند. در نهایت، شاعر به ارتباط با معشوق و جستوجو برای دیدار او تأکید میکند و برایش آرزوی تداوم و پایایی میکند.
هوش مصنوعی: ای روح جهان، جان و جهان برای توست. ما آرزوی نزدیکی و دوستی تو را داریم و از نعمت تو بهرهمندیم.
هوش مصنوعی: وقتی به توصیف لبهایت میپردازم، میبینم در هیچ جای دنیا به این نرمی و لطافت، چیزی ندیدهام.
هوش مصنوعی: ای نشانهی نیکی، تو را توصیف کن. دربارهی آن موضوع بگویید، زیرا من از بیان عمیق آن ناتوانم.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر تیر تو از ترس ملاحظه میکند و خود را تحقیر میکند، من با کمال شجاعت و قدرت، خود را در برابر قدرت تو قرار دادهام.
هوش مصنوعی: ای گل زیبایی که با خنده و لطافت خود دلها را شاد میکنی، آیا میدانی که با ورود باد سرد پاییز، زیبایی و سرزندگی باغ را تحت تأثیر قرار میدهد؟
هوش مصنوعی: هر لحظه تو با دیگران صحبت میکنی و از آنها میشنوی، ولی من از دور تو به خاطر نبودنت احساس دلتنگی میکنم.
هوش مصنوعی: اگر مردم بر من تهمت و ملامت کنند، باز هم از نگاه به تیر و کمانت دست نخواهم کشید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زهد و دین خود را در مجامع بدعی (خرابات) به نمایش نگذاری، راهی به میخانه و ریشههای بلاغت نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: برای اینکه نام و نشانهات از جهان محو نشود، لازم است که از میخانه نشانی بگیری.
هوش مصنوعی: اگر دل تو به سمت صنوبر نرود، خواجو با آن درخت نمیتواند ارتباطی برقرار کند. اما اگر فرصتی برای ملاقات با آن سرو زیبای تو فراهم شود، همه چیز تغییر میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو به شدت در محبت غرق شدهای، حتی اگر به خاک تبدیل شوی، باز هم هیچ بادی نمیتواند تو را فراموش کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از آن پیوندها آمد حرارات
دگر پیوند کز وی شد برودت
اگر یار مرا دیدی به خلوت
بگو ای بیوفا ای بیمروت
گریبانم ز دستت چاک چاکو
نخواهم دوخت تا روز قیامت
کشیده بارگاهی شصت بر شصت
ستاده خلق بر در دست بر دست
پدر بگشاد الماس زبان را
بسفت آنگه گهرهای بیان را
پسر را گفت گر داری هدایت
همه عمرت تمامست این حکایت
زهی دیدار تو فال سعادت
ترا می زبید آیین سیادت
همه اقبال تو توحید و سنّت
همه افعال تو عدل و عبادت
سرای شرع را از تو عمارت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.