تا صبا شانه بر آن زلف خم اندر خم زد
آشیان دل صد سلسله را، برهم زد
تابش حسن تو در کعبه و بتخانه فتاد
آتش عشق تو، بر محرم و نامحرم زد
تو صنم قبلهٔ صاحب نظرانی امروز
که زنخدان تو آتش به چه زمزم زد
حال دلسوختهٔ عشق، کسی میداند
که به دل، زخم تو را در عوض مرهم زد
خجلت و شرم، به حدّیست که در مجلس دوست
آستین هم نتوان بر مژهٔ پر نم زد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی عاشقانه و تاثیر عشق بر دل عاشق میپردازد. شاعر از جذابیت و زیبایی معشوق خود صحبت میکند که در هر جا، حتی در کعبه و بتخانه، نور خود را میتاباند. او به احساس عشق و درد دل ناشی از آن اشاره میکند و میگوید که تنها کسی که دلش زخمی از عشق است، میتواند حال او را درک کند. همچنین از خجلت و شرم در برابر عشق و حضور معشوق در مجلس دوستی یاد میکند، به گونهای که حتی نمیتواند به چشمان او نگاه کند.
هوش مصنوعی: زمانی که نسیم نرم و ملایمی به زلفهای پیچیده و زیبای او میوزید، دل پر از عشق و احساسات را به هم ریخت و آرامش را درهم شکست.
هوش مصنوعی: نور زیبایی تو در کعبه و معابد دیگر درخشید و آتش عشق تو به همه، چه عابد و چه غیر عابد، رسید.
هوش مصنوعی: تو ای معشوقهٔ محبوب کسانی که صاحب دیدگاه هستند، امروز چهرهات در کجا قرار دارد که لبهایت آتش را در دل چه رازی فاش کرد؟
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند حال دل شکستهٔ عاشق را، چرا که زخمی در دلش را با مرهمی نامناسب پوشانده است.
هوش مصنوعی: شرم و خجالت به حدی است که حتی در جمع دوستان هم نمیتوانم اشکهای خود را wiped away کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواست تا صورت خود را بنماید معشوق
خیمه در معرکه آب و گل آدم زد
در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رُخَت دید مَلَک عشق نداشت
عینِ آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
[...]
چون صبا شانه درآن طره خم در خم زد
سلک جمعیت شوریده دلان برهم زد
تار هر موی کز آمد شد آن شانه گسست
با رگ جان من آن را گرهی محکم زد
تا ز راهت ننشیند به رخ غیر غبار
[...]
هر که در کوی خرابات ز رندان دم زد
باید اول قدم خود به سر عالم زد
نزد رندان خرابات که صد جان به جویست
نتوان بیش ز انفاس مسیحا دم زد
ناصح ار مرهم پندم به دل ریش نهاد
[...]
شادی عشق تو هنگامه غم برهم زد
شور حسنت نمکی بر جگر آدم زد
شب ز دیدار تو گردید به مهر آبستن
جامه بر سنگ ز سور رخ تو ماتم زد
شهد لب های تو دکان طبیبان در بست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.