به تیرهبختی خود کس نه دیدم و نه شنیدم
ز بخت تیره خدایا چه دیدم و چه کشیدم
برای گفتن با دوست شکوهها به دلم بود
ولی دریغ که در روزگار دوست ندیدم
وگر نگاه امیدی به سوی هیچکسم نیست
چرا که تیر ندامت بدوخت چشم امیدم
به غیر دام ندیدم به هر کسی که شدم رام
دگر چو طایر وحشی ز آب و دانه رمیدم
رفیق اگر تو رسیدی سلام ما برسانی
که من به اهل وفا و مروتی نرسیدم
منی که شاخه و برگم نصیب برق بلا بود
به کشتزار طبیعت ندانم از چه دمیدم
یکی شکستهنوازی کن ای نسیم عنایت
که در هوای تو لرزندهتر ز شاخهٔ بیدم
ز آب دیده چنان آتشم کشید زبانه
که خاک غم به سرافشان چو گرد باد دویدم
گناه اگر رخ مردم سیه کند من مسکین
به شهر روسیهان شهریار روی سپیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دو هفته میگذرد کان مه دوهفته ندیدم
به جان رسیدم از آن تا به خدمتش نرسیدم
حریف عهد مودت شکست و من نشکستم
خلیل بیخ ارادت برید و من نبریدم
به کام دشمنم ای دوست عاقبت بنشاندی
[...]
ز بس مشقّت و محنت که در سفر بکشیدم
به جان رسیدم و در آرزوی دل نرسیدم
جهان بگشتم و بر کوی دوستان بگذشتم
به بخت و طالعِ خود کس ندیدم و نشنیدم
به داستان برم آن گه به دوستان بنویسم
[...]
گذشت عمر و دمی در رخ تو سیر ندیدم
ز هجر جان به لب آمد، به کام دل نرسیدم
چو غنچه تا به تو دل بستم، ای بهار جوانی
به هیچ جا ننشستم که جامه ای ندریدم
گه جدا شدن جان ز تن نباشد هرگز
[...]
نشان روی تو جستم به هر کجا که رسیدم
ز مهر، در تو نشانی ندیدم و نشنیدم
چه رنجها که نیامد به رویم از غم رویت
چه جورها که ز دست تو در جهان نکشیدم
هزار نیش جفا از تو نوش کردم و رفتم
[...]
خیالِ نقشِ تو در کارگاهِ دیده کشیدم
به صورتِ تو نگاری ندیدم و نشنیدم
اگرچه در طلبت هم عِنانِ باد شِمالم
به گَردِ سروِ خرامانِ قامتت نرسیدم
امید در شبِ زلفت به روزِ عمر نبستم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.