گنجور

 
اسیر شهرستانی

کرده ام از غیر خیال دوست خالی سینه را

از غبار آرزو شستم دل بی کینه را

آسمان را دل ز رشک عشرتم خالی نشد

تا نزد بر شیشه ام سنگ شب آدینه را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode