اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۸

کرده ام از غیر خیال دوست خالی سینه را

از غبار آرزو شستم دل بی کینه را

آسمان را دل ز رشک عشرتم خالی نشد

تا نزد بر شیشه ام سنگ شب آدینه را