|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساسات عمیق و دلتنگی شاعر برای معشوق و عشق بیان میکند. شاعر از درد ناشی از عشق میگوید و آن را به داغی در سینه تشبیه میکند. اشکهایش به خاطر زیبایی معشوق و تاثیر او بر دلش است. شاعر همچنین به آرامش مرگ اشاره میکند که در مقابل اضطراب عشق قرار دارد. او با این حال، به زیبایی و شادیای که در دل شکستهاش وجود دارد، اشاره میکند و آن را به نگین آفتاب تشبیه میکند. در پایان، شاعر به قحطی عشق و نیازهای روحی اشاره میکند و میگوید که وجود و عدم وجود در عشق چه تاثیری دارد، چرا که میگوید این عشق مانند میخواری است.
هوش مصنوعی: درد و غم تو به قدری در وجودم شعلهور است که سینهام نمیتواند تحمل کند و اشکهایم مانند گل و لطافت چهرهات است.
هوش مصنوعی: از دور، رفتن مجنون را دیدیم و فهمیدیم که آرامش مرگ، در واقع نشانهای از اضطراب است.
هوش مصنوعی: خندهی تو، مانند نگینی است که در دل شکستهی ما درخشش دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا میتوان گفت که در روزگار ما کمبود نیاز و محبت وجود دارد، و در عین حال زیبایی و دلربایی از دل میکاهد. دلهای ما مجروح و آسیبدیده از تیرهای محبت و عشق است.
هوش مصنوعی: هر ذرهای از غبار کشتگان شما، مانند طلسمی است که نور خورشید را به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: در زندگی چه اهمیتی به وجود و عدم آن داری، زیرا شادی و سرخوشی از شراب ناشی میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برخیز هلا نه وقت خواب است
مه منتظر تو آفتاب است
آن ماه دو هفته در نقاب است
یا حوری دست در خضاب است
وان وسمه بر ابروان دلبند
یا قوس قزح بر آفتاب است
سیلاب ز سر گذشت یارا
[...]
هر تاب که بر تو زآفتاب است
سوزَش همه بر من خراب است
نقل است لب تو یا شراب است
یا آتش و دل از او کباب است
یک قطره ز جام توست دریا
یک ذره ز حسنت آفتاب است
شمعی تو و دیده جای تاریک
[...]
این شیشهٔ ما پر از گلاب است
گفتیم گلاب و در کل آب است
آب است و حباب این می و جام
آبش می و جام ما حباب است
نقشی که خیال غیر بندد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.