|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نویسندگی شاعر ایرانی، احساسات عمیق و عاشقانه را به تصویر میکشد. شاعر در آن از شادی عید و شکوفایی گلها صحبت میکند، اما دلش هنوز در حبس غمها و ناکامیهاست. بارش باران، که نماد اشکهای اوست، به طبیعت حیات میبخشد، اما او هنوز طعم عشق حقیقی را نچشیده است. غم و سوز او به دیگران هم میتواند منتقل شود و در حقیقت، او از محنتها و دردهایی که درونیاش را رنج میدهد صحبت میکند. نهایتاً، شاعر به یاد شاهی میافتد که در کوی اوست و با امید به آیندهای بهتر، به معنای واقعی زندگی میاندیشد.
هوش مصنوعی: عید فرا رسیده است، اما دل بیقرار من همچنان در قفس است. گلی که از اشکهای من رشد کرده، هنوز هم مانند ابرهای نیسان در چشمانم جاری است.
هوش مصنوعی: سبزهای تازه و سرسبز از آن لبها رشد کرد و من از هوش رفتم، هنوز هم خاطرهای از آن بوی خوش و دلانگیز را حس میکنم.
هوش مصنوعی: اگر بدانیدی که چقدر از درد و رنج من میسوزم، شاید بر حال و روز من رحم میکردی. اما ای جانم، اگر هنوز از این مشکلات من خبر نداری، با دل بیخبر و بیدردی زندگی میکنی.
هوش مصنوعی: بارانهای ملایم و دلنشینی که در ابرهای بهاری میبارد، هنوز در باغ گلها، بر روی گلهای تازه شکفته، خندهای را که به طور ناگهانی و پنهانی به وجود آمده نشان نمیدهد.
هوش مصنوعی: تو گفتهای که من میدانم در خیابان ما شاهی بهعنوان گدا وجود دارد. اگر عمرم ادامه یابد، قطعاً چیزهای بهتری از این را هم خواهی دانست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز می ناید دل ما از پریشانی هنوز
می نهد پیش بتان بر خاک پیشانی هنوز
در وفا و عهد و پیمان تو می آرم به سر
عهد و عمر و تو همان بدعهد و پیمانی هنوز
رو بپوش از هر نظر بر حسن خود، خواری مکن
[...]
عمر رفت و از تو ما را صد پریشانی هنوز
وه! چه عمرست این؟ که حال ما نمیدانی هنوز
یک نظر دیدیم دیدارت وزان عمری گذشت
دیدها بر هم نمی آید ز حیرانی هنوز
چیست چندین التفات آشکارا با رقیب؟
[...]
هست از رویت مرا سد گونه حیرانی هنوز
وز سر زلف تو انواع پریشانی هنوز
سوخت دل از داغ و داغم بار جانسوز آنچنان
جان بر آمد از غم و غم همدم جانی هنوز
ای که گویی پیش او اظهار درد خویش کن
[...]
ریخت دندانهاو در فکر لب نانی هنوز
مهره بازیچه گردون گردانی هنوز
شد بنا گوشت سفید و ظلمت غفلت بجاست
صبح روشن گشت و در خواب پریشانی هنوز
شاهراه کشور مرگ است هر موی سفید
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.