ای از چو تو شیرین لبی صد شور در هر انجمن
آن را که آمد یاد تو چون من برفت از خویشتن
گردن کشان حسن را در زر پای تست سر
ای پست پیش قامتت بالای سرو ونارون
چون نافه آهوی چین پر مشک گشتی سربسر
گر باد بوی زلف تو بردی سوی خاک ختن
اندر میان عاشقان صد کشته وخسته بود
چشم ترا در هر نظر زلف ترا در هر شکن
گر برفروزی روی خود ور بر فشانی موی خود
هم مشک پاشی بر هوا هم لاله پوشی بر سمن
بر نیکوان سلطان تویی سلطان نیکویان تویی
خود خسرو خوبان تویی ای دلبر شیرین سخن
قند ونبات اندر دهان آب حیات اندر لبان
مه داری اندر برقع وگل داری اندر پیرهن
با روی همچون گلستان هر گل ازو صد بوستان
شاید که عار آید ترا از لاله و از یاسمن
نشد سیف فرغانی خموش اندر صفات حسن تو
بلبل کجا گوید سخن چون گل نباشد در چمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گلبن نوان اندر چمن عریان چو پیش بت شمن
نه یاسمین و نه سمن نه سوسن و نه نسترن
ای ساربان منزل مکن جز در دیار یار من
تا یک زمان زاری کنم بر رَبع و اَطلال و دِمَن
رَبع از دلم پرخون کنم خاک دمن گلگون کنم
اطلال را جیحون کنم از آب چشم خویشتن
از روی یار خرگهی ایوان همی بینم تهی
[...]
از غرب سوی شرق زن بد خواه را بر فرق زن
بر فرق او چون برق زن مگذار ازو نام و نشان»
کز باده می زاید فرح
در سینه غمگین من
هایل هیونی تیز دو، اندک خور بسیار رو
از آهوان برده گرو در پویه و در تاختن
هامون گذاری کوه وش، دل بر تحمل کرده خوش
تا روز هر شب بارکش، هر روز تا شب خارکن
چون باد و چون آب روان در دشت و در وادی دوان
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.