چو شدبخنده شکر بار پسته دهنش
شد آب لطف روان از لب چه ذقنش
ازآنش آب دهن چون جلاب شیرینست
که هست همچو شکر مغز پسته دهنش
گشاده شست جفا ابروی کمان شکلش
کشیده تیر مژه نرگس سپه شکنش
کمان ابروی او تیر غمزه یی نزند
که دل نگیرد همچون هدف بخویشتنش
برآفتاب کجا سایه افگند هرگز
مهی که مطلع حسنست جیب پیرهنش
برهنه گر شود آب روان جان بینی
چو در پیاله شراب از قرابه بدنش
چو زیر برگ بنفشه گل سپید بود
بزیر موی چو شعر سیه حریر تنش
بزیر هر شکنش عنبرست خرواری
که باربند عبیرست زلف چون رسنش
میان آتش شوقند و آب دیده هنوز
بزیر خاک شهیدان سوخته کفنش
مرا که در طلبش خضروار می گشتم
چوآب حیوان ناگاه بود یافتنش
کجا رسم زلب او ببوسه یی چو دمی
(رها نمی کند ایام درکنار منش)
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و جذابیت معشوق است. شاعر با استفاده از تضادها و تشبیهات زیبا، به توصیف چهره و حالات معشوقه میپردازد. لبهای او شبیه شکری شیریناند و ابروهایش مانند کمان، تیر غمزهای به دل میزند. زیبایی او همچون نور خورشید و ماه است که سایهها را میزداید. شاعر به شدت در جستجوی معشوق است و وقتی او را مییابد بسان آب حیات برایش حیاتی دوباره پیدا میکند. او به عمق عشق و شوق آتشین خود اشاره میکند که همچنان آتشین و زنده باقیمانده است، حتی در روزهای دوری و فراق. به طور کلی، این شعر تجلی زیبایی و عشق را به تصویر کشیده و حسرت و اشتیاق شاعر را به وضوح بیان میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که با لبخندی خوش و شیرین به شکر و پسته اشاره کرد، دهنش به لطف و نرمی آب شد و از لبش کلامی خوش و دلپذیر بیرون آمد.
هوش مصنوعی: آب دهان او مانند شربت شیرینی است که به شیرینی شکر و مغز پسته میباشد.
هوش مصنوعی: ابروی معشوق چون کمانی است که به تیر مژههایش قدرت و زیبایی میبخشد و شگفتیهای زیادی را در دل ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: ابروی کمانی او مانند تیر نیست که به دل کسی آسیب بزند و آن را بشکند، زیرا دل خود او همچون هدف نمیباشد.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتواند سایهای بر آفتاب بیفکند، چرا که مهری که زیباییاش در اوج است، به اندازهای درخشان و پرنور است که هر قطره از پارچهاش هم جلوهای از زیبایی را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: اگر آب روان بیپوشش و بیپرده شود، جان را مانند عیش و نوشی که در پیاله شراب قرار دارد، خواهی دید که از بدنش بیرون میآید.
هوش مصنوعی: زیر برگ بنفشه، گل سفیدی قرار دارد، همانطور که در زیر موی سیاه، شعری لطیف و زیبا پنهان است.
هوش مصنوعی: زیر هر پیچ و تاب موهای او، عطری گرانبها نهفته است که شبیه به بوی خوش عطرهاست. زلف او همچون نرمی و لطافت ابریشمی است.
هوش مصنوعی: میان آتش عشق و اشکهای ناخواسته، هنوز زیر خاک شهیدانی که جانشان را فدا کردهاند، کفنشان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: من که مانند خضر (پیشوای عرفان) در جستجوی او گام میزدم، ناگهان مانند آبِ حیات توانستم او را پیدا کنم.
هوش مصنوعی: در کجا میتوانم از لب او بوسهای بزنم که مانند لحظهای باشد که هرگز نمیتواند از کنار من دور شود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رها نمیکند ایام در کنار منش
که داد خود بستانم به بوسه از دهنش
همین شعر » بیت ۱۱
کجا رسم زلب او ببوسه یی چو دمی
(رها نمی کند ایام درکنار منش)
شگفت نیست چو با تیغ در مصاف آید
که تیغ کوه بلرزد ز دست تیغ زنش
لب ملوک همی بوسه بر بساطش داد
هنوز ناشده از لب طروات لبنش
هزار توبه شکسته ست زلف پر شکنش
کجا به چشم در آید شکست حال منش؟
دل شکسته اگر زلف او بیا غالی
کم از هزار نیابی به زیر هر شکنش
مرا دو دیده ز حسرت سپید گشت چنانک
[...]
درست گشت همانا شکستگّی منش
که نیک از ان بشکست زلف پر شکنش
دل شکسته بزلفش اگر برآغالی
کم از هزار نیابی بزیر هر شکنش
دگر ندید کسی تندرست زلفش را
[...]
رها نمیکند ایام در کنار منش
که داد خود بستانم به بوسه از دهنش
همان کمند بگیرم که صید خاطر خلق
بدان همیکند و درکشم به خویشتنش
ولیک دست نیارم زدن در آن سر زلف
[...]
قبا و پیرهن او که می رسد به تنش
من از قباش به رشکم، قبا ز پیرهنش
کرشمه می کند و مردمان همی میرند
چه غم ز مردن چندین هزار همچو منش
عجب، اگر نتوان نقش خاطرش دریافت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.