گنجور

 
۲۱

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۴

 

... به یزدان و نام تو ای شهریار

به نوروز و مهر و به خرم بهار

که گر دست من زین سپس نیز رود ...

فردوسی
 
۲۲

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۸

 

... هم آتش بمردی به آتشکده

شدی تیره نوروز و جشن سده

از ایوان شاه جهان کنگره ...

... زمین بارور گشته از مهر ما

به نوروز و مهر آن هم آراستست

دو جشن بزرگست و با خواستست ...

فردوسی
 
۲۳

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۶

 

... سه یک دیگر از بهر آتشکده

همان بهر نوروز و جشن سده

فرستاد تا هیربد را دهند ...

فردوسی
 
۲۴

فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۰

 

... همه ساله بخت تو پیروز باد

همه روزگار تو نوروز باد

برفت و ببرد آنک بد نوذری ...

فردوسی
 
۲۵

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۵

 

... که خسرو بهر کار پیروز باد

همه روزگارش چو نوروز باد

سر دشمنان تو بادا بگاز ...

... سپردند و نامد ز بیژن نشان

چو نوروز فرخ فراز آمدش

بدان جام روشن نیاز آمدش ...

فردوسی
 
۲۶

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۵

 

... که پیروزگر شاه پیروز باد

همه روزگارانش نوروز باد

فردوسی
 
۲۷

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۵

 

... که آباد بادا به داد تو بوم

بدین شاه نوروز فرخنده باد

دل بدسگالان او کنده باد ...

فردوسی
 
۲۸

کسایی » دیوان اشعار » نوروز

 

نوروز و جهان چون بت نو آیین

از لاله همه کوه بسته آذین

کسایی
 
۲۹

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح یمین الدوله محمود غزنوی

 

... گه برون آید ز میغ و که بمیغ اندر شود

دفتر نوروز بندد بوستان کردار شب

تا کواکب نقطۀ اوراق آن دفتر شود ...

عنصری
 
۳۰

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... زمین را مایه بخشد ابر از امطار

همیشه عید بادت روز نوروز

همی تا تازه باشد عید مختار

عنصری
 
۳۱

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در مدح ابوالمظفر نصر بن ناصرالدین

 

نوروز فراز آمد و عیدش باثر بر

نز یکدیگر و هر دو زده یک بدگر بر

نوروز جهان پرور مانده ز دهاقین

دهقان جهان دیده ش پرورده ببر بر ...

عنصری
 
۳۲

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدح امیر نصر بن ناصرالدین

 

... بزر از چه منسوج شد پرنیانش

نگاری که نوروز کرد از درختان

چرا باز بسترد باد خزانش ...

عنصری
 
۳۳

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح سلطان محمود

 

نوروز بزرگ آمد آرایش عالم

میراث بنزدیک ملوک عجم از جم ...

عنصری
 
۳۴

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... تا زیر بآواز بود تیز تر از بم

تا حکم سر سال عجم باشد نوروز

چون حکم سر سال عرب ماه محرم ...

عنصری
 
۳۵

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۴۹

 

... دو رسم دین عرابی سه رسم ملک عجم

سه مر عجم را نوروز و مهرگان و سده

بهار و تیر که آباد زو شود عالم ...

عنصری
 
۳۶

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح سلطان محمود غزنوی

 

... شاد باش آن دل همیشه کز تو باشد شادمان

تا به نوروز اندرون باشد نشان نوبهار

تا سپاه تیر ماه آرد نشان مهرگان ...

عنصری
 
۳۷

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - در مدح سلطان محمود غزنوی گوید

 

... همیشه تا بخزان باد زرگری سازد

شود بنوبت نوروز باد مشک افشان

بملک خویش بپای و به رای خویش برو ...

عنصری
 
۳۸

عنصری » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - در مدح سلطان محمود

 

... بگردان دادگان کشور سپاری

همی تا بر زند هنگام نوروز

نسیم باغ با عود قماری ...

عنصری
 
۳۹

عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۶۴

 

... نیست آزر باد پس چون باغ ازو شد پرنگار

چون درخت گل که هر چند ابر نوروزش همی

بیشتر شوید مر او را بیشتر گردد نگار ...

عنصری
 
۴۰

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۵۷

 

نوروز شد و جهان برآورد نفس

حاصل زبهار عمر ما را غم و بس ...

ابوسعید ابوالخیر
 
 
۱
۲
۳
۴
۵۵
sunny dark_mode