بفال نیک و بفرخنده روزگار ، جهان
بسان دولت شاه جهان شدست جوان
اگر ز گوهر ناسفته ابر شد چو صدف
چرا شد از گل ناکشته دشت چون بستان
فکند شادروانی بدشت باد صبا
که تار و پودش هست از زبر جد و مرجان
چو مجلس ملک الشرق از نثار ملوک
بجعفری و بعدلی نهفته شادروان
کنار پر گل از آن کرد گل که ابر سیاه
فرو گذشت بدو پر گلاب کرده دهان
درخت را حسد آمد همی ز شاعر شاه
که شعر خواند بر شاه و بیندش بعیان
زبان و چشم برآرد همی کنون ز حسد
شکوفه هاش همه چشم و برگهاش زبان
دخان از آتش جستی همیشه تا بوده است
کنون چه بود که آتش همی جهد ز دخان
چنان جهد که تو گویی همی پدید آید
ز گرد ، لشکر جرار حملۀ سلطان
یمین دولت عالی امین ملت حق
نظام دولت تازی و ملت یزدان
بروزگار عزیرش عزیز گشت خرد
باعتقاد درستش درست شد ایمان
ز بندگیش علامت بود میان بستن
ملوک ازیرا زرین کنند بند میان
بخدمتش ملکان سر فرو برند نخست
از آن بتاج سزاوار شد سر ملکان
اجل بیاید و انگشت برنهد بعدو
بساعت اندر کو تیر برنهد بکمان
بزرگ چون خردست و عزیز چون دولت
قوی چو حجت اسلام و پاک چون فرقان
چگونه دست گذارد بدین جهان جودش
که جود او را باید چنین هزار جهان
بود عطای امیران بکیسه و کاغذ
عطای میر خراسان بگنج خانه و کان
همی رود بر هر لفظی از مدایح او
هزار حجت و با هر یکی هزار زبان
ز بسکه آتش زد شاه در ولایت هند
کشیده دود ز بتخانه هاش بر کیوان
بر آن زمین ز تفش گرمسیر گشت هوا
سیاه گشت هم از دود چهرۀ ایشان
بعمر شاه جهان بر زمین قیامت را
رسوم شاه به تیغ است و شاه هندستان
ز آه سرد برآوردن هزیمتیان
زمین ترکستان سرد سیر گشت چنان
قیامت آید این هر دو داغ مانده بود
ز تیغ شاه به هندوستان و ترکستان
اگر بخواهی دیدن تو روزنامۀ فخر
رسوم شاه ببین و مدیح شاه بخوان
بعمر و روزی غمگین مباش تا دهمت
نشان روزی بی رنج و عمر جاویدان
بشاه رو که ده انگشت شاه در دو کفش
کلید روزی خلق است و چشمۀ حیوان
سخن فروشان آیند نزد ، او چو روند
ز جود او شده گوهر فروش و بازرگان
یکی مبارک حرزست قصد خدمت او
کجا که آفت درویشی اندروست عیان
بدان رسید بلندی که او نماید راه
بدان دهند بزرگی که او دهد فرمان
شود اشارت تیغش دعای پیغمبر
اگر عدو کند از ماه جوشن و خفتان
ز جان و عقل مصور شده است پنداری
که سیرتش همه عقلست و صورتش همه جان
هر آنکسی که خدایش عزیز خواهد کرد
بسوی خدمت شاهش دهد نخست نشان
نیاز عرضه بدو کن که بی نیاز شوی
حدیث او کن تا رسته گردی از حدثان
سخن بدو بر تابخت زی تو آرد رخت
دلت بدو ده و آنگه دل ملوک ستان
بدوست قصد همه مردمان ، بدو باید
که جز ولایت او جای نیست آبادان
مبارکست پی رای او بهر چه رود
هزار گونه پدید آمدست ازو برهان
هم از مبارکی رای شهریار آمد
امیر زادۀ بغداد سوی او مهمان
نگه توانستی داشتن ز آفت و عیب
سپاه خانه خویش و ولایت کرمان
ولیکن از قبل آن که او همی دانست
کفایت و کرم و فضل خسرو ایران
بیامد ایدر تا دولت استوار کند
هم از نخستش محکم فرو نهد بنیان
زمین توانستی داشتن خدای نگاه
گر استوار نکردی چنین بکوه گران
بزرگتر بود آن دولتی که شاه دهد
بدست دولت و تأیید گر دهدش عنان
چو طالعند بزرگان [و] او قران بزرگ
ز حکم طالع باقی ترست حکم قران
نه دولتی که ازو رفت ره برد بزوال
نه مر زیارت او را تبه کند نقصان
رونده دولت و پاینده ملکتش پس از این
چو پایدار زمین باشد و رونده زمان
همانکه با او پیکار جست و دندان زد
کنون بطاعت او آمد از بن دندان
ایا گشاده بحق دست و آفریدۀ حق
بتست دولت او را کفایت توران (؟)
بگرید آنکه بخندد بکینه جستن تو
نماند آنکه ببندد بکین تو پیمان
اگر مخالف تو جان آهنین دارد
کندش ریزه سرنیزۀ تو چون سوهان
چو شیر بیند دو چشم او شود تیره
مگر ز دیدۀ شیر آب داده ای تو سنان
چنان که تازی زان کشور ای ملک تو بدین
کسی نتازد از آن سر بدین سر میدان
جهان اگر چه بزرگست بر علامت تست
بنامه ماند و نام تو از برش عنوان
همیشه تا بخزان باد زرگری سازد
شود بنوبت نوروز باد مشک افشان
بملک خویش بپای و به رای خویش برو
بنام خویش بناز و بجای خویش بمان
زمانه داد تو داده است داد ملک بده
خدای کام تو رانده است کام خویش بران
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید و ستایش از شخصیت و قدرت شاه جهان پرداخته و عظمت و دستیابیهای این پادشاه را وصف میکند. شاعر با استفاده از طبیعت و نمادهای مختلف، به بروز نعمتها و زیباییهای زمانه تحت حکومت او اشاره میکند. همچنین حسد برخی از طبیعت و انسانها به کامیابیهای او را به تصویر میکشد. شعر بر اهمیت خدمت به شاه و رعایت احترام به او تأکید دارد و در نهایت، به پیروزیها و ماندگاری دولت او اشاره مینماید، به طوری که نام و اثر او همیشه در عالم باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: با خوشبینی و خوشحالی از روزگار، دنیا مانند سرسبزی و خوشبختی شاه جوان شده است.
هوش مصنوعی: اگر ابر از گوهر ناب شکل میگیرد، پس چرا دشت که هنوز گلهایش نچیده شدهاند، به مانند باغی از زیبایی نمیشود؟
هوش مصنوعی: باد صبا، شال و پوشش زیبایی را در دشت میاندازد که بافته شده از بهترین نخها و مرجانهاست.
هوش مصنوعی: وقتی که مجلس پادشاهی در سرزمین شرق به خاطر پذیرایی و هدیههای پادشاهان به وجود آمده است، هالهای از شادی و نشاط بر این مجلس سایه انداخته است.
هوش مصنوعی: در کنار گلها، گلی به خاطر بارش باران سیاه که بر آن فرو افتاد، گلبرگهایش را پر از عطر گلاب کرده است.
هوش مصنوعی: درخت از حسد به شاعر شاه ناراحت شده است، زیرا او شعری را در حضور شاه خوانده و درخت این را به وضوح میبیند.
هوش مصنوعی: زبان و چشم اکنون به خاطر حسادت، از هم باز میشوند و تمام شکوفهها و برگهایشان صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: دود همیشه از آتش بلند میشود، اما اکنون چه اتفاقی افتاده که خود آتش هم به دنبال دود است؟
هوش مصنوعی: با تمام توان کوشش کن، مانند آنکه میگویی از میان گرد و غبار، لشکر بزرگ سلطان ظاهر میشود.
هوش مصنوعی: در این بیت، به اهمیت داشتن یک حامی قوی و امین برای ملت اشاره شده است. این حامی، باید به حق و عدالت نزدیک باشد و نظامی را برقرار کند که در خدمت ملت و اصول الهی باشد. به عبارت دیگر، این سخن نشاندهنده نیاز به یک دولت قوی و عادل برای رفاه و امنیت ملت است.
هوش مصنوعی: در طول زمان، به خاطر علم و دانش او، عزیز و محترم شد و ایمانش به خاطر باور صحیحش راست و محکم گردید.
هوش مصنوعی: علامتی از بندگی او وجود دارد که باعث میشود پادشاهان خود را به زنجیر بکشند، زیرا این زنجیرها از طلا ساخته شدهاند.
هوش مصنوعی: در حضور او، پادشاهان سر به زیر میاندازند، زیرا او به خاطر تاجی که دارد، شایستهی احترام و ارادت آنهاست.
هوش مصنوعی: زمان مرگ فرا میرسد و بر زمین نشسته میشود. سپس در لحظهای، مانند تیر از کمان رها میشود.
هوش مصنوعی: بزرگ و با ارزش مانند خردمندی است و عزیز و محترم همچون قدرت و توان. همچنین، استدلالش همانند استدلالهای دینی است و پاک و خالص مانند فرقان (قرآن).
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است که سخاوت او به این دنیا محدود باشد؟ در حالی که سخاوتش آنقدر عظیم است که باید هزاران جهان را دربر بگیرد.
هوش مصنوعی: هدیههای امیران در کیسه و برگههای کاغذی است، اما هدیههای میر خراسان در گنجینه و معدنها ذخیره شده است.
هوش مصنوعی: هر بار که از مدح او صحبت میشود، هزار دلیل و برهان در دل آن نهفته است و برای هر یک از این دلایل، هزار زبان وجود دارد که میتواند آن را بیان کند.
هوش مصنوعی: به خاطر آتشسوزیهای فراوانی که پادشاه در خاک هند بهوجود آورد، دود ناشی از آن، آسمان را تا ستارهها کشیده است.
هوش مصنوعی: به خاطر گرمای شدید، هوا در آن نواحی تیره و غبارآلود شد و چهره مردم نیز به خاطر دود سیاه گرد و غبار پوشیده شد.
هوش مصنوعی: در عصر پادشاهی شاه جهان، قدرت و سلطه او بر زمین همانند روز قیامت است و شاه هند که در این زمان بر ایوان به حکومت میرسد، با سلاح و شمشیر خود، نماد عظمت و هیبت پادشاهی خود را بر نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: آه سردی که از دل هزیمتیان بر میآید، سرزمین ترکستان را سرد و بیروح میکند.
هوش مصنوعی: روز قیامت فرامیرسد و این دو زخم همچنان بر دل مانده است، زخمهایی که از شمشیر پادشاه به هندوستان و ترکستان باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی تو را ببینم، سری به روزنامۀ فخر رسومات شاه بزن و اشعاری که در مدح او نوشته شده را بخوان.
هوش مصنوعی: غمگین نباش و نگران روزهای سخت نباش، چراکه روزی خواهد رسید که بدون زحمت و با عمری طولانی خواهی زیست.
هوش مصنوعی: به شاه نگاه کن که ده انگشت او در دو کفش نمادی از روزی و زندگی مخلوقات است و نشانهای از حیوانات.
هوش مصنوعی: افرادی که به سخن گفتن مشغول هستند، به او نزدیک میشوند و وقتی از سخنان او میروند، به لطف و generosity او تبدیل به فروشندگان جواهر و بازرگانان میشوند.
هوش مصنوعی: کسی که در فکر خدمت به اوست، در واقع در صیانت و حفاظت از خود قرار دارد، زیرا در آنجا نشانههایی از سختیهای فقر و درویشی به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: بدان که وقتی که به مقام والایی دست پیدا کند، راه برای او باز میشود و بزرگی که او را راهنمایی کند، به او دستور میدهد.
هوش مصنوعی: اگر دشمن با زره و لباس آهنی به میدان بیاید، تیغ او مانند دعای پیامبر عمل میکند و بر او پیروز میشود.
هوش مصنوعی: این جمله به ما میگوید که افرادی وجود دارند که ظاهراً عاقل و پخته به نظر میرسند، اما در واقعیت ممکن است تنها جنبههای ظاهری خود را به نمایش بگذارند. به عبارت دیگر، گاهی اوقات انسانها فقط به ظاهر خود و نشان دادن عقلانیت میپردازند، در حالی که عمق وجودشان از جان و احساسات واقعی خالی شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد مورد محبت و احترام خداوند قرار گیرد، باید در ابتدا نشان دهد که به خدمت پادشاهی میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر نیازهایت را به او ارائه دهی، بینیاز خواهی شد. درباره او صحبت کن تا از چیزهای بیاهمیت و گذرا رها شوی.
هوش مصنوعی: اگر با او سخن بگویی، سرنوشتت به خوبی رقم خواهد خورد. دل را به او بسپار و سپس از دل بزرگان بهرهمند شو.
هوش مصنوعی: برای دوستی با همه انسانها، باید در نظر داشت که جز سرزمین او، جایی آباد و سرشار از زندگی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به تصمیم او اتفاق میافتد، خوشایند است و از او هزاران دلیل و نشانه به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: از خوشبختی دربار، فرزند امیر بغداد به مهمانی شاه آمد.
هوش مصنوعی: توانستی با دقت و مراقبت از مشکلات و نواقص محافظت کنی، هم از خانه خود و هم از سرزمین کرمان.
هوش مصنوعی: اما قبل از اینکه او به دانش و بخشندگی و بزرگواری شاه ایران پی ببرد،...
هوش مصنوعی: کسی به اینجا آمده تا قدرت و حاکمیت خود را مستحکم کند و از ابتدا به طور محکم پایهها را بنا بگذارد.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی صاحب سرزمینی باشی که خداوند بر آن نظارت دارد، کافی است که آن سرزمین را مستحکم و پابرجا بسازی؛ وگرنه به مانند کوههای بلند میمانی که استحکام و ثبات ندارند.
هوش مصنوعی: دولت و حاکمیتی که بتواند قدرت و اختیار را از یک شاه بگیرد و به او سامان دهد، بزرگتر و قدرتمندتر است.
هوش مصنوعی: وقتی بزرگان و شخصیتهای مهم به دنیا میآیند، قدرت و تاثیرگذاری آنها از سرنوشت و تقدیرشان بیشتر است و تأثیرات آنها همواره باقی میماند.
هوش مصنوعی: هیچ دولتی که به سمت زوال و نابودی میرود، نمیتواند راهی را که انتخاب کرده به سرانجام برساند، و هیچ کمبودی نمیتواند زیبایی و ارزش زیارت او را کاهش دهد.
هوش مصنوعی: این متن به این مفهوم اشاره دارد که استمرار و پایداری دولت و سرزمین به اندازهای محکم و قوی است که مانند زمین همیشه در حال استواری و ثبات خواهد بود و در عین حال زمان نیز به پیش میرود.
هوش مصنوعی: کسی که قبلاً با او جنگید و دندان به دندان هم زد، اکنون با کمال میل و اطاعت به او نزدیک شده است.
هوش مصنوعی: آیا دست تو به حق گشوده است و آیا تو مخلوق حق هستی؟ پس قدرت و سرنوشت تو کافی است برای سرزمین توران.
هوش مصنوعی: آن کس که میگرید، به خاطر کسی است که با خندهاش میکوشد تا کینهتوزی کند. در دنیای کینهورزی، هیچکس باقی نخواهد ماند که بتواند به این کینهورزی پایان دهد.
هوش مصنوعی: اگر دشمن تو مقاوم و نیرومند باشد، آنگاه تیزی و قدرت سلاح تو میتواند او را به آسانی خرد کند.
هوش مصنوعی: وقتی او را چون شیر میبیند، چشمانش تاریک میشود، مگر اینکه تو از دید شیر، او را آبی برسانی.
هوش مصنوعی: چنانکه در کشور تو، هیچ کس جرات حمله به تو را ندارد، مانند آنکه گرگ به این طرف میدان نمیآید.
هوش مصنوعی: اگرچه دنیا بسیار وسیع و بزرگ است، اما نشانهها و علامتهای آن به تو بستگی دارد و نام تو بر روی آن از همیشه بیشتر به چشم میآید.
هوش مصنوعی: هر سال تا فصل پاییز فرارسد، باد خوشبویی میوزد و به نوبت، نوروز با عطر مشک همراه میشود.
هوش مصنوعی: به سرزمین خودت پا بگذار و با نظر خودت حرکت کن، با نام خودت فخر کن و در جایگاه خود بمان.
هوش مصنوعی: زمانه به تو چیزی کرده و عادلانه، حق تو را به تو داده است. حالا تو هم باید حق دیگران را بدهی و از خدا بخواهی که آرزوی تو را به تو عطا کند. آرزوی خودت را پیگیری کن و در مسیر آن حرکت کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
توانگری و بزرگی و کام دل بجهان
نکرد حاصل کس جز بخدمت سلطان
یمین دولت کایام ازو شود میمون
امین ملت کایمان ازو شود تابان
همه عنایت یزدان بجمله بهرۀ اوست
[...]
بزرگی و شرف و قدر و جاه و بخت جوان
نیابد ایچکسی جز بمدحت سلطان
یمین دولت ابوالقاسم آفتاب ملکوک
امین ملت محمود پادشاه جهان
خدایگانی کاندر جهان بدین و بداد
[...]
بهار تازه ز سر تازه کرد لاله ستان
برنگ لاله می از یار لاله روی ستان
جهان جوان شد و ما همچنو جوانانیم
می جوان بجوان ده درین بهار جوان
بشادکامی امروز داد خویش بده
[...]
اگر نجست زمانه بلای خلق جهان
چرا ز خلق جهان روی او بکرد نهان
اگر نخواست دلم زار و مستمند چنین
چرا نگاشت رخش خوب و دلفریب چنان
اگر نگشت دل من تنور آتش عشق
[...]
شب دراز و ره دور و غربت و احزان
چگونه ماند تن یا چگونه ماند جان
بسان مردم بی هوش گشته زار و نزار
دلم ز درد غریبی تن از غم بهتان
مرا دو دیده به سیر ستارگان مانده
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.