به پنجم چو رهام گودرز بود
که با بارمان او نبرد آزمود
کمان برگرفتند و تیر خدنگ
برآمد خروش سواران جنگ
کمانها همه پاک بر هم شکست
سوی نیزه بردند چون باد دست
دو جنگی و هر دو دلیر و سوار
هشیوار و دیده بسی کارزار
بگشتند بسیار یک با دگر
بپیچید رهام پرخاشخر
یکی نیزه انداخت بر ران اوی
کز اسب اندر آمد به فرمان اوی
جدا شد ز باره هم آنگاه ترک
ز اسب اندر افتاد ترک سترگ
به پشت اندرش نیزه‌ای زد دگر
سنان اندر آمد میان جگر
فرود آمد از باره کرد آفرین
ز دادار بر بخت شاه زمین
به کین سیاوش کشیدش نگون
ز کینه بمالید بر روی خون
به زین اندر آهخت و بستش چو سنگ
سر آویخته پایها زیر تنگ
نشست از بر زین و اسبش کشان
بیامد دوان تا به جای نشان
به بالا برآمد شده شاد دل
ز درد و غمان گشته آزاددل
به پیروزی شاه و تخت بلند
به کام آمده زیر بخت بلند
همی آفرین خواند سالار شاه
ابر شاه کیخسرو و تاج و گاه
که پیروزگر شاه پیروز باد
همه روزگارانش نوروز باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بخش از داستان، رهام و گودرز با هم در میدان جنگ می‌جنگند. آنها کمانها را برمی‌دارند و درگیری شدیدی آغاز می‌شود. نبرد بین این دو دلیر ادامه پیدا می‌کند و هر یک تلاش می‌کند دیگری را شکست دهد. در این میان، رهام یکی از تیرهایش را به ران گودرز می‌زند و او از اسبش به زمین می‌افتد. رهام با کین‌خواهی سیاوش، به خون‌ریزی می‌افتد و با پیروزی بر گودرز، احساس شادی و آزادی می‌کند. او به خاطر پیروزی‌اش بر شاه کیخسرو و تخت او، مدیحه‌ای می‌خواند و آرزو می‌کند که همه روزگارها برای او نوروز باشد.
هوش مصنوعی: در پنجمین دوره، شخصیتی به نام گودرز وجود دارد که با بارمان بر خودش تلاش و آزمون می‌کند.
هوش مصنوعی: سواران جنگ آماده شدند و کمانها را به دست گرفتند در حالی که تیرها به پرواز درآمدند و صدا و هیاهویی در میدان جنگ ایجاد کردند.
هوش مصنوعی: کمانها همه به هم خوردند و شکستند، و مانند باد به سوی نیزه‌ها رفتند.
هوش مصنوعی: در دو جنگ، دو شخص وجود دارند که هر کدام شجاع و آگاه هستند و تجربه‌های زیادی از میدان نبرد دارند.
هوش مصنوعی: آنها بارها به دور یکدیگر چرخیدند و در مسیر خود با هم به مشاجره پرداختند.
هوش مصنوعی: یک نفر نیزه‌ای به پای او پرتاب کرد که از روی اسب به زمین افتاد و تحت کنترل او قرار گرفت.
هوش مصنوعی: اسب بزرگ ترک از باره جدا شد و به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: به پشت او نیزه‌ای زدن، و سنان به دل او وارد شد.
هوش مصنوعی: از آسمان، برکت و خوشبختی بر زمین شاه نازل شد و این نعمت را به یاد خالق خود ستایش کرد.
هوش مصنوعی: به خاطر کینه‌ی سیاوش، او را به زمین انداخت و با کینه، خون او را روی صورتش مالید.
هوش مصنوعی: او سوار بر زین شد و افسار اسب را محکم بست، مانند سنگی که به سمت پایین آویزان شده است و پاهایش در یک تنگه قرار دارد.
هوش مصنوعی: او از روی زین بلند شد و اسبش را به آرامی راند، به سرعت به جایی که نشان داده شده بود، رفت.
هوش مصنوعی: دل شاد و بی‌دردی پیدا شده و از غم و اندوه رهایی یافته است.
هوش مصنوعی: به خاطر پیروزی شاه و جایگاه بلندش، همه چیز به خوبی پیش آمده و زندگی زیر سایه‌ی خوشبختی جریان دارد.
هوش مصنوعی: شاه کیخسرو، پیشوای بزرگ و قدرتمند، همواره مورد ستایش و تحسین قرار می‌گیرد و به او لقب ابر شاه داده شده است. او در مقام خود، با شکوه و عظمت، در پیوند با تاج و سلطنت است.
هوش مصنوعی: امیدوارم که همواره شاه پیروز و موفقی داشته باشیم و روزگار او همیشه خوش و مبارک باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانه‌هایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیه‌ای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیه‌گذاری باید در گنجور نام‌نویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.