گنجور

 
۱۷۴۱

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۹ - چگونه‌ای؟!

 

... ای دم بریده لیدر ذی شان چگونه ای

بنگر به نوبهار که این روزهای سخت

دیدست و گفته عاقبت آن چگونه ای

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۴۲

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۵ - دامنه البرز

 

... بامدادان در هوای گرم ری

بوی لطف نوبهارآید همی

قله البرز در چشمان من ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۴۳

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

شاهدی کز پی او دیده گریانی نیست

نوبهاریست که هیچش نم بارانی نیست

گر شبانگه نشود دیده ابری گریان ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۴۴

ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴

 

اگرچه بسته قضا دست نوبهار امسال

بدین خوشیم که خرم بود بهار امسال

سزد که خلق نکوتر ز سال پار شوند

که نوبهار نکوتر بود ز پار امسال

نگار پار سر قتل و جنگ و غارت داشت ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۴۵

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳ - در وصف مجلهٔ فروغ تربیت

 

... ز طبع خسته یکی پر ملال مرثیت است

به نوبهاران زان پس بدیدمش خوش و خوب

چو توبه ای خوش کاندر قفای معصیت است ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۴۶

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۵ - براثر توقیف روزنامه نوبهار

 

پادشاها همی نگویی هیچ

نامه نغز نوبهار کجاست

آن که می داد مدح خسرو را ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۴۷

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۰ - در مرگ پروین

 

... غم فراق پدر هرچه بود سنگین بود

به نوبهار حیات از خزان مرگ به باد

شد آن گلی که نه در انتظار گلچین بود ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۴۸

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۰ - سی لحن موسیقی

 

... به پنج و بیست ناقوس است آری

پس آنگه بیست با شش نوبهاری

به هفت وبیست نوشین باده بگسار ...

... ز راح روح هم دامن فروچید

هم افکندن از میانه نوبهاری

پس آنگه ساخت لحنی چار جاری

نخستین کرد یاد از ساز نوروز

که باشد نوبهار آنجا ز نوروز

سوم را نام فرخ روز داده ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۴۹

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - جُعَل

 

... گفت آوخ این دم و این دود چیست

این فضای نوبهارآلود چیست

زود برگشت آن جعل از بوستان ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۰

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۱ - سلام به هند بزرگ

 

... پس پیامی می فرستم سوی یار

در لطافت چون نسیم نوبهار

گویم ای هند گرامی شاد باش ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۱

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۵۹ - جوانی‌، پیری‌، مرگ

 

... یکی کارخانه است با رنگ و زیب

که در نوبهاران بجنبد ز جای

نگرداند این چرخ را جز خدای ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۲

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۵ - فرشتهٔ عشق

 

... ز برف و ز سرما تنی لرزدار

چو شاخ گل تازه در نوبهار

به دل گفت در آن سیاهی همی ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۳

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » شکوه

 

... زاغ برون برد فرش تیره ز بستان

ماه دگر نوبهار جیش براند

از سپه دی سلاح ها بستاند ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۴

ملک‌الشعرا بهار » مسمطات » کهنه شش هزار ساله

 

... وی طعنه ز باغبان شنیده

برخیز که فصل نوبهار است

ای کودک عهد پهلوانی ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۵

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » انتقاد از اوضاع خراسان

 

... گر به ایران نشود جای دگر جا کم نیست

نوبهارا چقدر خیره و رک حرف زنی

سخت بدمسلک و غوغاگر و شورش فکنی ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۶

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » توپ روس

 

... ماه ربیع نیست که ماه محرم است

گر باد نوبهار وزد اندرین ربیع

همچون محرم از چه جهان غرق ماتم است ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۷

ملک‌الشعرا بهار » ترجیعات » دوز و کلک انتخابات

 

... هرکه دزد است بهر جای بود محرم راز

نوبهارا بود اندر سخنانت نمکی

اف برآن کاورد اندر سخنان توشکی ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۸

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » اهلا و سهلا

 

... گردد اسیر پنجه اقتدار

از نیروی نوبهار

خوش باشد ار زین شاه گیرند پند ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۵۹

ملک‌الشعرا بهار » مستزادها » شام ایران روز باد

 

... با نسیم افتخار

یاد باد آن نوبهار رفته وان پژمرده باغ

وآن خزان تیز چنگ ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۱۷۶۰

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴ - گفتار سوم سبب نظم کتاب

 

... گفت زیرا بهار محبوس است

عید بی نوبهار منحوس است

اول صبح و آخر اسفند ...

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۸۶
۸۷
۸۸
۸۹
۹۰
sunny dark_mode