شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰ - غوغای محشر
... نه تنها شد صبوحی از غم هجران تو محزون
فغان شد ناله شد خونین جگر شد دیده تر شد
شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱ - گلگون قبا، خونین کفن
... چون در تکلم می شوی از حسرتت گم می کند
سوسن زبان قمری فغان بلبل نوا طوطی سخن
اندر خرامشهای تو از طرف بستان می فتد ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در ستایش امیر نظام گروسی فرماید
... تو گفتی مگر شور محشر برآمد
که کر شد همی گوش چرخ از فغان ها
ز یکسو عوای ذیآب و ثعالب ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در هنگام ورود سپاه روس تزاری به خراسان و آذربایجان و بدار آویختن احرار ایران فرماید
... نغمه خوان گشتند با لحنی خوش و صوتی عجیب
شور و فریاد و فغان در صحن باغ انداختند
از صغیر و از نفیر و از هدیر و از نعیب ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸
... دریاست همی دست و دلش راست ولیکن
از دست و دلش شور و فغان در دل دریاست
پروا کند از بردن مال دگران لیک ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱
... من ستم زده از خاک کرده مضجع و مرقد
من از گرسنگی اندر فغان وزیر ز سیری
همیشه بحر مرا هست جزر و بحر ورامد ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶
... دریغ و درد که ما را ز علم نیست نشان
فغان و آه که ما را ز شرع نیست خبر
نه واقفیم ز حکم خدا و شرع رسول ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۴ - در نکوهش محمدعلی میرزای مخلوع هنگام بستن و کشتن مشروطه خواهان در باغ شاه تهران
... ودیعت است در انبان روزگار آن سنگ
فغان خلق برآوردی و برآید زود
ز خانمان تو بر آسمان غریو و غرنگ
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷
... دمه بر غارت جان ها موکل
دگرباره فغان و زاری خلق
برآمد در چنین غوغای هایل ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - مرثیه
فغان ز گردش این چرخ کوژپشت کهن
سپهر کژ حرکات و ستاره ی ریمن ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸ - ماده تاریخ حاجی آقا محسن عراقی
... مهی ز برج رسول خدا محمد رفت
فغان و ناله مرغان سبز پوش چمن
بر آسمان ز نغیب غراب اسود رفت ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱ - مطایبه
... می کشد دایم در ایوان از کف خضر آب حیوان
نی فغان از ماه و کیوان نز غم ایام دارد
گفتم این گه گاه شد یا هست مادام الحیاتش ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰
... مران چکامه که شد کار شاعری درهم
فغان ز کوشش استاد و آرزوی پدر
دریغ از آن همه رنج فزون و راحت کم ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
... لیک از یاد رخش در باغ و بستان اندریم
نامسلمانست چشمش ای مسلمانان فغان
کاین زمان در دست ترکی نامسلمان اندریم ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۶ - تاریخ رحلت شمس المعالی
فغان کن ماتم شمس المعالی
شکست آمد بر این طاق هلالی ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵ - ترجمه اشعار ایل بیگی مرحوم جانشین تیمور
... روزگاری شد که من تقلید دنیا می کنم
سینه پرشور و فغان سر پر ز سودا می کنم
اهل دنیا را درین دنیا تماشا می کنم ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - چهارده بند ادیب الممالک در مراثی اهل البیت صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین
... زد چاک پیرهن حسن و شد حسین بتاب
کلثوم در فغان شد و زینب خروش کرد
آن یک بگریه گفت که هوشم ز سر پرید ...
... در طشت ریخت نزد ستمدیده خواهرش
زینب چو دید طشت پر از خون فغان کشید
گویی بخاطر آمد از آن طشت دیگرش ...
... نه چاره ای پدید و نه باب نجات باز
خود را غریب دید فغان از جگر کشید
چون نی بناله در شد و چون شمع در گداز ...
... باد این خبر بسوی حرم برد در نهفت
اصغر بگاهواره فغان برکشید و گفت
لبیک ای پدر که منت یار و یاورم ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - حسبحال آذربایجان و خراسان هنگام تعدیات و بمباردمان سپاهیان روس تزاری
... خروشان با خضوع و با انابه
زنی اندر فغان و عجز و لابه
چو بعد از کشتن جعفر عنابه ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۸ - ماده تاریخ در سوگ حسین خان فرزند نظام السلطنه مافی
... شعار نرگس عذار سنبل
فغان بر آمد ز سرو و شمشاد
خروش برخاست ز لاله و گل ...
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی
... مرد صیاد ز بدبختی خویش
زد بسر کرد فغان از دل ریش
خواست از خشم در آب افکندش ...