مشیر ملک و صلاح زمانه عزالدین
که هر چه هست به جز خدمت تو نیست صلاح
هرآنچه بر دل خصمت گذشته کج بوده
مگر به روز نبرد تو در سهام و رماح
به هر زمین که گذر کرده باد آبادی
نسیم معدلتت جسته از مهب ریاح
بزگوارا یک شمه بشنو از حالم
که چیست بر دلم از گردش صباح و رواح
جماعتی چه جماعت سه چار بی سر و بن
همه به خصمی من بر کشیده قلب و جناح
بر آن امید نشسته که خون من ریزند
که هر چه بود به جز خونشان نبود مباح
بجز هنر همه جرمم دعای دولت توست
که عقد منتظمش کرد روزگار و شاح
به دولت تو بر آرم دمارشان از سر
مرا زبان چو خنجر کفایت است صلاح
تو دیرمان به جهان و جهانیان که تو را
بدین به خلق فرستاد رازق فتاح
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر متعلق به مشیر ملک و صلاح زمانه عزالدین است که به بیان احساسات و وضعیت خود میپردازد. شاعر در این شعر به جایگاه خود در خدمت به دیگران اشاره میکند و بیان میکند که هر چیزی جز خدمت به محبوبش اهمیت ندارد. او از مشکلاتی که بر دل دشمنانش میگذرد سخن میگوید و به جنگ و نبردهای پیشین اشاره میکند. همچنین، به تاثیر مثبت شخصیتش در زندگی دیگران و امید دشمنانش به خونریزی اشاره دارد. شاعر به حمایت از دولت و ملت خود تاکید میکند و بیان میدارد که دعاهای او تنها جرمش هستند، در حالی که هنر و تواناییاش در مبارزه برای بهبود وضع موجود و مقابله با دشمنان، مهمتر است. او در نهایت از قدرت و حکمت محبوبش میگوید که موجب هدایت و روزی دیگران شدهاست.
هوش مصنوعی: عزالدین، مشاور پادشاه و خداوندگار زمانه، کسی است که هر چیزی جز خدمت به تو، سودی ندارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دل دشمن تو اتفاق افتاده و ناپسند بوده، جز در روز نبردی که تو در آن موقعیت و شانس را در دست داری.
هوش مصنوعی: هر جایی که باد به آنجا رسیده، آباد شده است و نسیم دلنواز تو از جهت وزش باد به آنجا نفوذ کرده است.
هوش مصنوعی: ای بزرگوار، چند کلمهای در مورد احوال من بشنو، تا بدانی در دل من از سرنوشت روز و شب چه میگذرد.
هوش مصنوعی: گروهی هستند که بیهیچ اصول و بنیاد مشخصی، همه به دشمنی با من پرداختهاند و قلب و جان خود را نیز در این کار گذاشتهاند.
هوش مصنوعی: او به آرزویی نشسته است که دشمنانش خونش را بریزند، زیرا هر چیزی که از او گرفته شود، جز خونش، جایز بوده است.
هوش مصنوعی: جز هنری که دارم، هر چیزی که دیگری در من ببیند، دعاهایی هستند که به خاطر تو به من بخشیده شدهاند. روزگار هم این دعاها را به نظم و ترتیب درآورده است.
هوش مصنوعی: با وجود قدرت تو، میتوانم دشمنان را از سر راه بردارم، زیرا زبان من مانند خنجری کارآمد است.
هوش مصنوعی: تو در این دنیا و میان مردم، بهخاطر کسی فرستاده شدهای که روزیدهنده و گشایشدهنده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زهی هوا را طواف و چرخ را مساح
که جسم تو ز بخارست و پرتو ز ریاح
اگر به صورت و ترکیب هستی از اجسام
چرا به بالا تازی ز پست چون ارواح
ز دوستی که تو داری همی پریدن را
[...]
همین که بانگ بر آید که فالق الصباح
غذای روح طلب کن بخواه کوزه راح
اگر جماد نیی جنبشی کن ای غافل
مباش کم ز وحوش و طیور وقت صباح
برای دفع مخالف گر اتفاق افتد
[...]
بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح
بیا، که زنده به بوی تو میشوند ارواح
تویی، که وصل تو هر درد را بود درمان
تویی، که نام تو هر بند را بود مفتاح
فروغ روی تو بر جان چنان تجلی کرد
[...]
بنوش لعل مذاب از زمرّدین اقداح
ببین که جوهر روحست در قدح یا راح
خوشا بروی سمن عارضان سیم اندام
عقیق ناب مروّق ز سیمگون اقداح
بریز خون صراحی که در شریعت عشق
[...]
چو شمعِ روز برافروخت از نسیمِ صَباح
بریز بادهٔ گلگون در آبگون اَقداح
ز ساقیانِ پریچهره خواه وقتِ صبوح
حیات جان ز لبِ جام و قوتِ روح از راح
مردان خرابات بین که از سرِ شوق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.