محیط کوه و قار آفتاب ابر عطا
که آسمان بزرگی و اختر دادی
رسوم ظلم و قوانین عدل در عالم
به تیغ و کلک تو برداشتی و بنهادی
ز دست خیل سخایت که عادت کان کرد
نشسته دست گهر در حصار پولادی
خدایگانا یکبارگی بیفتادم
ز ضعف حال و تو با حال من نیفتادی
کنون زمانه که شاگرد رای توست مرا
ز درگه تو جدا میکند به استادی
ز خانههای عناکب خلل پذیرتر است
مرا سزای اقامت ز سست بنیادی
قبول کرده ازین بنده کش کنی آزاد
به جان خواجه که دیشب نخفتم از شادی
پس از غلامی ده ساله گشتهام راضی
به بندگیت به یک سطر خط آزادی
بسان سوسن اگر بنده را کنی آزاد
به صد زبان کنم از بندگیت آزادی
همیشه تا که جهان و جهانیان باشند
پناه و پشت جهان و جهانیان بادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیباییهای طبیعت کوهستان و آسمان سخن میگوید و به قدرت و عظمت خداوند اشاره میکند. او از ظلم و بیعدالتی در جهان و تلاش خداوند برای برقراری عدالت یاد میکند. شاعر احساس ناتوانی خود را ابراز کرده و از عشق و سخاوت خداوند سخن میگوید. او همچنین به آزادی و رهایی از بندگی اشاره کرده و امید دارد که با کمک خداوند، از مشکلات رها شود. در نهایت، شاعر بر اهمیت پناهندگی خدا برای انسانها تأکید میکند.
هوش مصنوعی: در گوشهای از کوه و دشت، نور خورشید و ابرهای رحمت باریدهاند. اینجا آسمانی وسیع و ستارهای درخشان پدید آمده است.
هوش مصنوعی: تو با تدبیر و نیرنگ خود، آیینهای ظلم و عدالت را در جهان تغییر دادی و بنیان جدیدی گذاشتی.
هوش مصنوعی: از دست سخاوت و generosity بسیار، که عادتش این بوده که برای دیگران بخشش کند، اکنون ثروت و گنجش در دنیای سخت و ناهموار زندگی، محبوس و گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: یکبار به شدت دچار مشکل شدم و از ضعف و ناتوانی افتادم، ولی تو به حال من توجه نکردی و دچار مشکل نشدی.
هوش مصنوعی: اکنون زمانی است که پیرو تو هستم و با این حال، به واسطهی جایگاه تحصیلیام از درگاه تو جدا میشوم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که من از خانههایی که در آنها مشکلات و ناپایداری وجود دارد، قبول نمیکنم که در جایی بمانم که بنیاد و اساسش ضعیف و ناپایدار است. بنابراین، برای من بهتر است که در مکانی زندگی کنم که محکم و مستحکم باشد، حتی اگر آن مکان مشکلاتی داشته باشد.
هوش مصنوعی: من از تو خواستهام که مرا رها کنی و آزاد بگذارم، چون به خاطر شادی بسیار دیشب نتوانستم بخوابم.
هوش مصنوعی: بعد از ده سال خدمت، اکنون به بندگیات راضی هستم و تنها با یک جمله میتوانم آزادی را توصیف کنم.
هوش مصنوعی: اگر مانند گل سوسن به من آزادی بدهی، با صد زبان از آزادیام در خدمتگزاری به تو صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جهان و Menschen وجود دارند، باید همیشه در کنار آنها و در حمایت از آنها باشیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عتاب رنگ به من نامهای فرستادی
مرا به پردهٔ تشریف راه نو دادی
صحیفههای معانی نوشتی و سر آن
به دست مهر ببستی و مهر بنهادی
چو نقش عارض و زلف تو نوک خامهٔ تو
[...]
مرا دلیست هوس خانۀ غم آبادی
که گر بدور فتادی مرا به افتادی
طرب نکوهی، انده کشی، غم اندوزی
ز کار عیش پشیمان، به درد دل شادی
درو بهر سر مویی نهفته درد دلی
[...]
چه باده بود که در دور از بگه دادی
که میشکافد دور زمانه از شادی
نبود باده به جان تو راست گو که چه بود
بهانه راست مکن کژ مگو به استادی
چه راست میطلبی ای دل سلیم از او
[...]
به خرمی و به خیر آمدی و آزادی
که از صروف زمان در امان حق بادی
به اتفاق همایون و طلعت میمون
دری ز شادی بر روی خلق بگشادی
به هر مقام که پای مبارکت برسد
[...]
نه قلزمم که به هم در شوم به هر بادی
که در میانه دلم هست کوه فولادی
غلط شدم که دلِ نا شکیب فرتوتم
چو آبِ تیره شود گر برون زند بادی
مثالِ صبر ِ من از روی ِ دوست دانی چیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.