مردم چشم وزارت، مرکز دور وجود
زبده ارکان و انجم حاصل کون و مکان
خلق او را معجز عیسی و مریم در نفس
دست او را قدرت موسی عمران در بنان
میر فخر الدین مبارک شاه کز تعظیم و قدر
فخر دارد در زمان او زمین بر آسمان
گر کلیم الله به عمر خود به چوبی داد روح
هر دم انگشتش مرکب میکند در نی روان
آفتاب از روشنی با رای او دم زد مگر
کافتاب و خاک را افتاد تیغ اندر میان
صاحبا من گوهری بودم ز دریا آمدم
چون خریداری ندیدم لاجرم گشتم کران
نیستم گوهر مرا سیم سیه گیر آمده
سوی دارالملک بغداد از سواد خاک کان
عزم آن دارم که اکنون باز با دریا روم
چشم آن دارم که بگشایی ز پایم ریسمان
مدت ده سال اندر بوتههای انتظار
روزگارم آتش دم داد و دود امتحان
عاقبت بگداخت اجزای وجودم دم به دم
خالص و صافی شدم وقت خلاص است این زمان
چون درم آواره گردان در جهان تا میدهم
شهرت آوازه احسان سلطان در جهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف مقام و عظمت شخصیتی به نام "میر فخر الدین مبارک شاه" میپردازد. او را همراه با صفات الهی و قدرتهای معجزهآسا به تصویر میکشد، به ویژه تأسیساتی که او در زمین ایجاد کرده و موقعیت برتری که نسبت به زمان خود دارد. همچنین شاعر از وجود خود به عنوان یک گوهر بیهمتا سخن میگوید که از دریا آمده و به دنبال بازگشت به وطن و یکپارچگی با سرزمین خود است. او مدت زیادی را در انتظار و آزمایش سپری کرده و حالا در آستانهی کشف حقیقت و رهایی قرار دارد. در نهایت، شاعر به شهرت و اثرات نیکویی که سلطان در جهان به همراه دارد، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: مردم به وزیری نگاه میکنند که مرکز وجود و هستی است و نمایانگر بهترین انسانها و اجرام آسمانی، که حاصل جهان و کائنات هستند.
هوش مصنوعی: خلق او، مانند معجزههای عیسی و مریم، در دل و جانش است و قدرت او همانطور که موسی از قدرتی در دستانش برخوردار بود، در واژههایش و گوشههای وجودش متجلی شده است.
هوش مصنوعی: میر فخرالدین مبارک شاه، به خاطر احترام و منزلتی که دارد، به عنوان یک شخص برجسته شناخته میشود و در زمان او، زمین به اندازهای ارزشمند است که حتی آسمان نیز به آن فخر میکند.
هوش مصنوعی: اگر موسی (کلیم الله) در طول عمرش با عصایش روح را از موجودات میگرفت، هر لحظه انگشتش را بر نی مینهاد و صدایی میآفرید.
هوش مصنوعی: خورشید از روشنایی به خاطر اراده او به حرکت درآمد، اما در این میان، خنجر سرنوشت بر خاک و آسمان فرود آمد.
هوش مصنوعی: دوست من، من همچون گوهری از دریا آمدهام؛ اما چون خریداری برای من نیافتم، ناچار به دور افتاده و بیارزش شدم.
هوش مصنوعی: من مانند جواهر نیستم که به راحتی در دستان کسی بیفتد، بلکه در سرزمینی تیره و تار به سمت بغداد، پایتخت و مرکز قدرت، سفر میکنم.
هوش مصنوعی: من قصد دارم که دوباره به دریا بروم و امیدوارم که تو بندهایی را که به پایم بستهاید، باز کنی.
هوش مصنوعی: برای مدت ده سال در انتظار ماندن، روزگار مانند آتش بر من سخت گذشته و دردها و آزمایشهایم به شکل دود در آمده است.
هوش مصنوعی: سرانجام بخشهای وجودم یکی یکی در حال ذوب شدن هستند و هر لحظه بیشتر پاک و خالص میشوم. این زمان، زمان رهایی است.
هوش مصنوعی: وقتی که مال و ثروتم را در دنیا پخش کرده و آواره میشوم، میخواهم که نام نیک و مهربانی سلطان در جهان شناخته شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.