امشب، چراغ مجلس ما، در گرفته است
در تاب رفته و سخن، از سر گرفته است
پروانه چون مجال برون شد ز کوی دوست
یابد بدین طریق، که او در گرفته است
ظاهر نمیشود، اثر صبح گوییا
دود دلم، دریچه خاور، گرفته است
دانی که چیست، مایه آن لعل آتشین؟
کامروز، باز، در قدح زر، گرفته است
خون حرام ماست که ساقی، به روزگار
در گردن صراحی و ساغر گرفته است
صبح از نسیم زلف تو، یکدم دمیده است
عالم همه شمامه عنبر، گرفته است
باد صبا به بوی تو در باغ، رفته است
بس خردها که بر گل احمر، گرفته است
آتش که اندرونی اصحاب خلوت است
شمعش نگر، که چون به زبان در گرفته است
دل با خیال قد تو، بر رست در ازل
زان روی راست، شکل صنوبر گرفته است
شکل صنوبری که دلش، نام کردهاند
سلمان به یاد قد تو، در بر گرفته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای یک مجلس شبانه میپردازد که در آن نور و عشق و زیبایی تجربه میشود. شاعر از شمع و پروانه سخن میگوید و به عشق و جذابیت محبوبش اشاره میکند. او به تأثیرات عواطفش بر فضای مجلس و دلایل شیداییاش پرداخته و بیان میکند که چگونه زیبایی و عطر محبوبش بر زندگیاش تأثیر گذاشته است. در این شعر، عشق و زیبایی به شکل نمادین تصویر شده و حس شگفتی و شیدایی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: امشب، چراغی که برای روشنی مجلس ما روشن کردهایم، به شدت درخشیده و سخنان بار دیگر به جریان افتاده است.
هوش مصنوعی: پروانه وقتی که از کوی دوست بیرون میرود، به این راه میافتد که او را در آغوش گرفته است.
هوش مصنوعی: صبح به خوبی نمایان نمیشود، انگار دودی که در دل دارم، باعث گرفته شدن نمای شرق شده است.
هوش مصنوعی: آیا میدانی که چه چیزی باعث زیبایی و درخشش آن سنگ قیمتی قرمز رنگ است؟ امروز هم دوباره در لیوان طلایی قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: ما نباید به راحتی خون و جان خود را از دست بدهیم، زیرا در این دوران، کسی که وظیفهی پذیرایی و خدمت به مردم را دارد، خود در دامی گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: صبحی که از لطافت و نسیم زلف تو دمیده، باعث شده که تمام جهان بوی خوشی شبیه به عطر عنبر بگیرد.
هوش مصنوعی: باد ملیح صبحگاهی با بوی تو به باغ رفته و خیلی از جوانها دور گل سرخ جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: آتش درونی که میان دوستان نزدیک وجود دارد، مانند شمعی است که روشن شده و به زبان آمده است.
هوش مصنوعی: دل با یاد و تصویر تو، از روزگارهای دور به این شکل زیبا و خوشایند درآمده است.
هوش مصنوعی: شکل مخروطی که قلبش به نام سلمان شناخته شده، به یاد قامت تو در آغوش گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آتش به مغزم از می احمر گرفته است
این پنبه از فروغ گهر درگرفته است
آتش ز اشک در مژه تر گرفته است
این رشته از فروغ گهر در گرفته است
نخل خزان رسیده اگر نیستم، چرا
[...]
زلف تو رنگ و بوی ز عنبر گرفته است
لعل لب تو شیر ز شکر گرفته است
با ما چنان که بود دلت، نیست این زمان
آیینه ی تو صورت دیگر گرفته است
مکتوب وصل را دلم از شوق همچو طفل
[...]
از سوز سینه مغز سرم در گرفته است
باز چو شمع سوختن از سر گرفته است
تیر گرفت بر سخنم کی رسد چو تیغ
طبعم زره به دوش زجوهر گرفته است
تا مهر اوست انجمن افروز خاطرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.