من خراباتیم و باده پرست
در خرابات مغان، عاشق و مست
گوش، بر زمزمه قول بلی
هوش، غارت زده جام الست
میکشندم چون سبو، دوش به دوش
میدهندم چو قدح، دست به دست
دیدی آن توبه سنگین مرا؟
که به یک شیشه می چون بشکست؟
رندی و عاشقی و قلاشی
هیچ شک نیست که در ما همه هست
ما همان خاک در مصطبهایم
معنی و صورت ما عالی و پست
آن زمان نیز که گردیم غبار
بر در میکده خواهیم نشست
همه ذرات جهان میبینیم
به هوایت شده خورشید پرست
بود در بند تعلق، سلمان
به کمند تو در افتاد و برست
ذرهای بود و به خورشید رسید
قطرهای بود و به دریا پیوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زندگی پرهیجان و عشق به میخوارگی میپردازد. او خود را در جایگاه خراباتچی و بادهپرست معرفی میکند و از حال و هوای عشق و مستی در مکانهای شبانه سخن میگوید. شاعر بر این نکته تأکید میکند که در زندگی رندی، عشق و قلاشی وجود دارد و این شرایط هم به زیبایی و هم به زشتی منتهی میشود. او میگوید که حتی زمانی که خاک شدیم، باز هم به یاد میکده و عشق خواهیم بود و به جستجوی حقیقت و زیباییهای عالم ادامه خواهیم داد. در نهایت، شاعر به مفهوم رشد و رسیدن به مقصد نهایی میپردازد، که بیانگر سفر معنوی و تحول است.
هوش مصنوعی: ما در جایی زندگی میکنیم که پر از می و باده است، عاشق و سرمست هستیم و در کنار دیگران که به همین حال و هوا تعلق دارند، هستیم.
هوش مصنوعی: گوش به حرف و نداهایی که میگوید بله بده، پر از هوش و درک هستی، اما در دنیای محبت و عاطفه مسحور و غرق شدهای.
هوش مصنوعی: به مانند یک سبو (پایه) مرا کنار هم میزنند و به صورت دستهجمعی با یکدیگر دست به دست میکنند، مانند اینکه در مهمانیها لیوانها رد و بدل میشوند.
هوش مصنوعی: آیا تو آن توبهی سنگین مرا دیدی؟ که به راحتی و تنها با یک شیشه شکست.
هوش مصنوعی: بیشک در وجود ما رندی، عاشقی و شور و نشاط وجود دارد.
هوش مصنوعی: ما در حقیقت همان خاک هستیم که در جایی خاص و معتبر قرار گرفتهایم، بنابراین ماهیت ما هم میتواند عالی باشد و هم پست.
هوش مصنوعی: در آن زمان که نمیتوانیم به جایی برویم و مشکلاتی داریم، باز هم در کنار میکده و شیرینیهای آن خواهیم بود.
هوش مصنوعی: تمامی ذرات عالم را میبینیم که به عشق تو، مانند خورشید پرستش میکنند.
هوش مصنوعی: سلمان به خاطر وابستگیها و احساساتش در دام گرفتار شده بود، اما با محبت تو رهایی یافت.
هوش مصنوعی: یک ذره کوچک به خورشید پیوست و یک قطره نیز به دریا ملحق شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر عروسی که کنون در چمن است
همه در حیرت و حسرت چو من است
شاخ از قطره چو سیمین سمن است
برگ در روضه چو زرین مجن است
آب بر شاخ بهنگام سحر
[...]
سیزده جنس نهاده است نبی
که همه مسخ شدند و همه هست
ز آن یکی خرس که بد خنثی طبع
دیگری پیل که شد فسق پرست
من خری دیدم کو مسخ نبود
[...]
دل و جانم بره جانان است
گر بدو باز رسم جان آن است
پای در دامن صبر آرم از آنک
دست دست ستم هجران است
آن چه من می کشم از فرقت او
[...]
ای که نه شقّۀ چرخ اطلس
بارگاهی ز سرا پردۀ تست
بهر شاگردی فرّاشات
بسته جوزا کمر خدمت چست
ماهرویان پس پردۀ غیب
[...]
گر ز خورشید بوم بی نور است
از پی ضعف خود، نه از پی اوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.