بر گل رفتم از غالیه تر زدهای باز
گل را به خط نسخ قلم در زدهای باز
گل را ز رهی ساختهای از گره زلف
تا راه کدامین دل غمخور زدهای باز
بر گل زدهای حلقه و بر تنگ شکر قفل
امروز همه بر گل و شکر زدهای باز
آن ژاله صبح است و یا آب حیات است
یا آب گل ترکه به گل بر زدهای باز
گل را به چه دل خنده برآید ز خجالت؟
بس خنده که بر روی گل تر زدهای باز
هر سیم سرشکم که روان بود به سودا
بر سکه رویم همه با زر زدهای باز
بر ساغر ما سنگ جفا میزنی ای دوست!
با تو چه توان گفت که ساغر زدهای باز؟
همچون قلم اندر خطم از زلف تو زیراک
بیواسطهام همچو قلم سرزدهای باز
گفتی که به هم بر نزنم کار تو، سلمان!
در هم زدهای زلف و به هم برزدهای باز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی گل و گلنرمی اشاره میکند و از همه زیباییهایی که بر آن گل انداخته شده است، سخن میگوید. او به تزییناتی چون حلقه و قفل بر روی گل اشاره کرده و از دوگانگی و پیچیدگی عشق و احساسات میگوید. شاعر همچنین به تاثیر شگفتآور زلف محبوب و خویشتندردی ناشی از آن میپردازد، واز درهم ریختگی عشق و احساساتش صحبت میکند. در نهایت، او بر حسی اندوه و جفا در روابط اشاره دارد که بر ساغر عشقش سنگینی میکند. این شعر نمایانگر تضادها و زیباییهای عاشقانه است.
هوش مصنوعی: من بر روی گل قدم گذاشتم، تو هم گل را به روغن خوشبو آغشته کردهای و باز هم با قلم خود بر روی گل نوشتهای.
هوش مصنوعی: حالا که گل را با گرههای موهایت تزئین کردهای، به کدام دل د پر از غم و اندوه، محبت و عشق خود را تقدیم کردهای؟
هوش مصنوعی: امروز روی گلها حلقهای قرار دادهای و بر ظرف شکر قفلی انداختهای، اما در حال حاضر همه چیز بر گرد گل و شکر باز است.
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن زیباییهای طبیعی است. در آن به قطرات آب اشاره شده که ممکن است نظیر شبنم صبحگاهی یا آب حیات باشد، همچنین به گلهای تازه و شکوفا شدهای که در دل طبیعت قرار دارند، اشاره دارد. به طور کلی، این متن حس شادابی و تازگی را به مخاطب منتقل میکند.
هوش مصنوعی: چطور ممکن است گل از خجالت بخندد؟ که تو اینقدر بر روی او لبخند زدهای.
هوش مصنوعی: این بیت به احساسات و افکار عمیق اشاره دارد. هر قطرهای از اشکم که جاری میشود، حس و حال افسوس و غم را به تصور میکشد. در حالی که به سکهای که با طلا ساخته شده نگاه میکنم، درمییابم که همه چیز، حتی تلخیها و غمها، به نوعی با زیبایی و ارزش در هم آمیخته است. این معجون احساسات، نشاندهنده تحولی درونی است که بر اثر تجربههای زندگی به وجود آمده.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو بر لیوان ما سنگ میزنی و به ما آسیب میرسانی! چه میتوان گفت وقتی خودت هم دوباره لیوان را پر کردهای؟
هوش مصنوعی: مانند قلمی هستم که در خط تو مینویسد، زیرا من به طور مستقیم از زلف تو تأثیر گرفتهام، درست مانند قلمی که به طور ناگهانی روی کاغذ حرکت میکند.
هوش مصنوعی: شما گفتید که بین کارهای من مداخله نکنم، اما خودتان با پیچ و تاب زلفتان همه چیز را به هم ریختهاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زلفین سیه خم به خم اندر زدهای باز
وقت من شوریده به هم بر زدهای باز
زان روی نکو چشم بدان دور که امروز
بر مه زدهای طعنه و در خور زدهای باز
از غالیه رسمی زدهای بر گل و شکر
[...]
از جیب هزار آینه سر بر زدهای باز
ایگل ز چه رنگ این همه ساغر زدهای باز
تمثال چه خون میچکد از آینه امروز
نیش مژهای بر رگ جوهر زدهای باز
در خلوت شرمت اثر ضبط تبسم
[...]
شورچه شرابی ست که بر سر زده ای باز
جامی مگر از بادهٔ اخگر زده ای باز
ساغر زده رسوا شود از خفتگی چشم
از چشم تو پیداست که ساغر زده ای باز
جامی زده ای باز از آن آب چو آذر
[...]
مستانه بسر میکده را در زده ای باز
وز باده معنی دو سه ساغر زده ای باز
درپای خم افتاده ای از تاب می ناب
یا خیمه بسر چشمه کوثر زده ای باز
از خاک و ز خشت است گرت بستر و بالش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.