بی تو امشب ساغر می، دیدهٔ خونبار داشت
مرغ نغمه سر به زیر بال موسیقار داشت
زهر از گوشم چکد چون شبنم از دامان گل
ناصح من در دهن گویا زبان مار داشت
هرکسی جوید خریدار متاع خویش را
سوی آتش رفت ازان ماهی که مشت خار داشت
در مسلمانی نمیدانم طریق کار خود
وقت کافر خوش که او سررشتهٔ زنار داشت
شمع من امشب به گرد خویش از اهل هوس
جای پروانه، همه مرغان آتشخوار داشت
هر نشاطی را غمی پنهان به زیر دامن است
بر سر هر کس گلی دیدیم، در پا خار داشت
گفت حافظ، دید چون کلک و بیانم را سلیم
«بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، احوالات شاعر را در غم و اندوه بیان میکند. شاعر از بیکسی و تنهایی خود در شب میگوید، جایی که شب را به خاطر نبودن محبوبش سخت و غمانگیز میبیند. نمادهایی چون "ساغر" و "مرغ نغمه" نشاندهنده حسرت و زیباییهای از دست رفته هستند. ناصح او که به جای نصیحت، زهر میچکاند، مظهر تلخیهای زندگی است.
شاعر بهطور کلی به این نکته اشاره میکند که هر کسی در جستجوی خوشبختی و متاع خود است و در این راه ممکن است به آتش بیفتد. در دنیای مسلمانی، او نمیداند چگونه باید زندگی کند، چرا که در کنار کافران، زندگی برایش راحتتر به نظر میرسد.
در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که در هر شادیای، یک غم نهفته است و هر کس با ظاهری زیبا، ممکن است در وجود خود زخمهایی داشته باشد. او با اشاره به خود، میگوید که مانند بلبل، زیباییهایی در وجودش هست، اما این زیباییها همواره با غم و درد همراهاند.
هوش مصنوعی: امشب بدون تو، جام می پر از غمش بود و چشمانم پر از اشک. پرندهٔ خواننده نیز سرش را زیر بال سازش پنهان کرده بود.
هوش مصنوعی: زهر مانند شبنم که از گل روی میچکد، از گوش من میریزد. نصیحتکننده من، زبانش به تلخی زبان مار بود.
هوش مصنوعی: هر شخصی به دنبال کسی است که به ارزش و کالای او پی ببرد. برخی از آنها که در جستجوی ارزش خود هستند، همچون افرادیاند که به سمت آتشی میروند، حتی اگر آن چیز که به دنبالش هستند، به نظر بیارزش و پر از خار باشد.
هوش مصنوعی: در دین اسلام نمیدانم چطور باید عمل کنم، اما زمانی که نوبت به کافر میرسد، او خوب میداند که باید چه کار کند و به چه اصولی پایبند است.
هوش مصنوعی: امشب شمع من در کنار خود، به دور از اهل هوس، پروانههای زیادی را که منتظر آتش باشند، دارد.
هوش مصنوعی: در زندگی هر خوشی و شوقی، یک ناراحتی و غم نهفته است. هر فردی که زیبایی و خوشحالی را تجربه میکند، معمولاً در پسزمینه آن، دردی یا مشکلی وجود دارد.
هوش مصنوعی: حافظ میگوید که وقتی به نوشته و سخن خود نگریستم، مانند بلبل که در دهانش گلی زیبا و رنگارنگ دارد، احساس کردم که کلام من نیز زیبا و دلنشین است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بلبلی برگِ گُلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههایِ زار داشت
همین شعر » بیت ۷
گفت حافظ، دید چون کلک و بیانم را سلیم
«بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت»
بلبلی برگِ گُلی خوش رنگ در منقار داشت
و اندر آن برگ و نوا خوش نالههایِ زار داشت
گفتمش در عین وصل، این ناله و فریاد چیست؟
گفت ما را جلوهٔ معشوق در این کار داشت
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
[...]
بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت
واندر آن برگ و نوا خوش نالههای زار داشت
مرغ مدفونی گلی از شرب در منقار داشت
برگلستانی زکمخا نالهای زار داشت
گفتمش چون چرخ ابریشم فغان در وصل چیست
[...]
یار نازک دل که بی موجب ز من آزار داشت
عمری از تیغ تغافل خاطرم افگار داشت
داشتم بسیار درد و حسرت از آزار او
با من آزارش نمی دانم چرا بسیار داشت
دیده بخت من از نادیدن او تیره بود
[...]
جانم از صبح ازل چون دیده بر دیدار داشت
تا ابد هم دل تمنای رخ دلدار داشت
یار باری دان دل و جان ابد را تا ازل
پادشاه لامکان چون از مکانها عار داشت
تا که هست از کفر و ایمان چشم کافر کیش او
[...]
احمد مرسل که باطن مشرق انوار داشت
دوست را آیینه بر اندازه دیدار داشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.