گنجور

 
سلیم تهرانی

بود در گشت باغ آشنایی

گل دست من آن دست حنایی

به هم چسبند مژگان چون پر تیر

در آن چشمی که ترسید از جدایی

پر پروانه چون بیند شکستی

ز موم شمع یابد مومیایی

اثر با ناله ی اهل هوس نیست

هوا گز می کند تیر هوایی

به راه شوق، ما را حضر دایم

ز پی آید چو عقل روستایی

ز زاهد آن که ذوق عشق جوید

کند می از در مسجد گدایی

سلیم افتد چو کارش با رخ من

شراب لعل گردد کهربایی

 
 
 
باباطاهر

سر راهت نشینم تا بیایی

در شادی به روی ما گشایی

شود روزی بروز مو نشینی

که تا وینی چه سخت بی‌وفائی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از باباطاهر
سوزنی سمرقندی

نصیر دین که چشم پادشائی

نبیند چون تو فرخ کدخدائی

جهان را کدخدائی جز تو نبود

چنان چون نیست جز یزدان خدائی

اگر گویم بهمت آسمانی

[...]

عطار

دلا در راه حق گیر آشنایی

اگر خواهی که یابی روشنایی

چو مست خنب وحدت گشتی ای دل

میندیش آن زمان تا خود کجایی

در افتادی به دریای حقیقت

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۳۸۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه