گنجور

 
سلیم تهرانی

دارم عیشی به وصل ماهی

پیچیده به شاخ گل، گیاهی

هنگامه ی حسن و عشق گرم است

از ما آهی، ازو نگاهی

از دست غم جهان نداریم

جز کوی جنون گریزگاهی

ای فقر، خوش است کسوت تو

ما را هم ازین نمد، کلاهی!

هرکس دارد طریقی از عشق

افتاده سلیم هم به راهی

 
 
 
حکیم نزاری

بر من بگذشت دی پگاهی

سروی و فرازِ سرو ماهی

زیبا بر و گردن و نغوله

آراسته کاکل و کلاهی

آشوبِ دلی هلاکِ جانی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
امیرخسرو دهلوی

ای آنکه تمام هم چو ماهی

با زلف چو چتر پادشاهی

مردم ز برای نقش و زلفت

از دیده برون کشد سیاهی

گر خط سیاه خود ببینی

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
ابن یمین

گفتیم خیال چون تو ماهی

بینیم بخواب گاهگاهی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه