تجلی بر نمی تابی، ز بی تابی چه سود اینجا
که موسی هم تمنا کرد و خود را آزمود اینجا
درین مجلس چه طرفی کس ز عشرت می تواند بست
که در پیمانه می شور است از چشم حسود اینجا
غمش را از عدم با خود دل ما در وجود آورد
در آنجا زخم را بستیم و خون او گشود اینجا
بود در ماتم لب تشنگان، دریای نیل است این
که چون فیروزه گوهر از صدف خیزد کبود اینجا
سبکروحان شوق او گرانجانی نمی دانند
رود بر باد پیش از شعله خاکستر چو دود اینجا
سلیم آخر ازین دارالشفا نومید برگشتم
به امید دوا تا چند بتوان خسته بود اینجا؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درد و ناامیدی انسانها و جستجوی امید در میان رنجهاست. شاعر به توصیف حالتی میپردازد که در آن، با وجود تمام تلاشها و آرزوها، دردی عمیق وجود دارد. او به داستان موسی اشاره میکند که حتی او نیز در شرایطی مشابه، در جستجوی آسایش و آرامش بود. در این مجلس، هیچکس نمیتواند از لذتها برخوردار شود چون همه تحت تأثیر حسادت و غم هستند. شاعر همچنین به تشنگی و ماتم لبها در دریای نیل اشاره میکند و تجربهاش از درمان و ناامیدی در این دارالشفا را بیان میکند. در نهایت، او به ناامیدیاش از درمان اشاره کرده و از بیحوصلگی و خستگی در برابر این وضعیت رنجآور سخن میگوید.
هوش مصنوعی: تو نمیتوانی ظهور پیدا کنی، پس از بیتابی چه فایده؟ اینجا که حتی موسی (پیامبر) هم آرزو کرد و خود را در اینجا آزمایش کرد.
هوش مصنوعی: در این مجلس چه کسی میتواند از لذتها بهرهمند شود، وقتی در جام، به خاطر حسادت چشمهای دیگران، آشفتگی و ناآرامی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر غمش از عدم و نبود اینجا پر شد و در آنجا زخم او را مداوا کردیم و در همین جا نیز خون او به راه افتاد.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر خیرهکنندهای از دریای نیل اشاره شده است که در زمانهای سخت و دردناک، منعکسکننده تشنگی و نیاز به آب است. آب نیل، مانند جواهراتی از صدف، به رنگ آبی زنده و زیبا است و نمادی از امید و زندگی در میان سختیها به شمار میآید.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان حالتی از شوق و عشق میپردازد. شاعر به توصیف روحی سبکبال و سرشار از شوق میپردازد که نمیتواند بار گران مشکلات و موانع را تحمل کند. او اشاره دارد که مانند دودی که در آتش میسوزد، در آستانهی ذوب شدن است و این حالت برای او بسیار دردناک و خاموشکننده است. در واقع، این تصویر احساسات عمیق و شکنندهای را به تصویر میکشد که در میان آتش عشق و آرزوها قرار دارد.
هوش مصنوعی: در نهایت، از این محل درمان ناامید برگشتم و به امید پیدا کردن دارو، دیگر چه زمانی میتوانم در این جا خسته و ناامید بمانم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دیر آی از حرم صوفی که می برقع گشود اینجا
از آنجا آنکه میجویی به میخواران نمود اینجا
به جان رنگی که اینجا در دل اسلامیان بینی
مغان را نیز بود اما صفای می زدود اینجا
محبت شمع بزم قدس و ما پروانهٔ بیرون
[...]
کدامین برق جولان گوشه ابرو نمود اینجا؟
که آتش زیر پا دارند دلها همچو عود اینجا
مکش سر از خط فرمان که گردون بلند اختر
ندارد فرصت خاریدن سر از سجود اینجا
به دلتنگی شدم خرسند ازین گلزار، تا دیدم
[...]
به رویم دیدهٔ حیران در فیضی گشود اینجا
چو شبنم باختم از یک نگه بود و نبود اینجا
نماز و سبحه و کبر و ریا ارزانی زاهد
بود بر خاک خجلت روی مالیدن سجود اینجا
کدامین عیب باشد هم ترازو خودستایی را
[...]
من از دل رخ نتابم زانکه یارم رخ نمود اینجا
از اینجا دیده چون بندم که او برقع گشود اینجا
بیا زاهد بمیخانه گر آگاهی همی خواهی
که آگاهت کنند از آنچه هست و آنچه بود اینجا
در این مجلس ملک هم آگه از صحبت نمیگردد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.